اختلال وابستگی یا سوء مصرف مواد که در سالهای اخیر به آسیب اجتماعی تبدیل شده، یک اختلال مزمن و بازگشت کننده است که هزینه های سنگینی برای فرد، خانواده و جامعه دارد. با افزایش فزایندۀ کاربرد انواع مواد مخدر، نیاز مبرمی برای تحقیقات بیشتر در زمینۀ جلوگیری از مصرف و یا عود مصرف احساس می شود. «سازمان وحدت ملی برای کنترل دارو وجلوگیری از جنایت[1]» اخیراً گزارش کرده است که بیش از دویست میلیون نفر در سراسر جهان هم اکنون مواد مخدر مصرف می کنند و این سازمان اعلام می دارد که مشکلات جهانی مربوط به مواد مخدر کماکان ادامه دارد زیرا اکثر کشورها، افزایش فزاینده در مصرف این مواد را گزارش می دهند تا کاهش آن را ( آپل و کیم-آپل[2]، 2009؛ زگیرسکا[3] و همکاران، 2009).
جدیدی مانند مت آمفتامین، كراك، و … هستند. در ایران فرم کریستالیزۀ مت آمفتامین (یخ) که به نام «شیشه» شناخته شود، یكی از موادی است كه اخیراً به شدت مورد سوء مصرف قرار گرفته است. بنا به گفتۀ نارنجی ها[13] و همکاران (2005)، فراوانی مصرف «شیشه» در كشور ایران 2/5 درصد کل مصرف کنندگان است .
در پاسخ به نرخ بالای عود مصرف مواد و منجمله مت آمفتامین، درمان های جدید دیگری ابداع شده اند. وارد شدن درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی به دنیای درمان، زمینه را برای وارد شدن این درمان به حوزۀ سوء مصرف مواد مخدر مهیا کرده است. در موج سوم روان درمانی ها[22] که به روان درمانی های پست مدرن معروف هستند، فنون شناختی- رفتاری سنتی را با ذهن آگاهی ترکیب می کنند (هیز[23] و همکاران، 2006). امروزه درمان های موج سوم در روان درمانی به جای چالش با شناخت ها، بر آگاهی و پذیرش افراد از احساسات، هیجانات، شناخت ها، و رفتارها (عناصر اساسی در ذهن آگاهی) تأکید دارند.
ذهن آگاهی در غرب از دهۀ 1970 مورد توجه قرار گرفت، از آن زمان به بعد بیش از 240 برنامه بر پایۀ ذهن آگاهی در آمریكای شمالی و اروپا انجام شده است (كایون[24]،2011). رایج ترین روش آموزش ذهن آگاهی، آموزش «كاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»[25] است که به شكل برنامه كاهش استرس و برنامه آرامش آموزی شناخته می شود (کابات- زین[26] ،1990) و در این تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد.
امروزه محققان به نقش نشخوار فکری و تنظیم هیجانی در ایجاد و ابقاء انواع مختلف اختلالات روانی پی برده اند. هدف قرار دادن آسیب پذیری هایی از قبیل نشخوار فکری و تنظیم هیجانی که روی آوری به مواد و عود مصرف را تسهیل می کنند باید اولویت درمانی رویکردهای جدید درمانی در این گروه از بیماران باشد.
1-2 بیان مسئله
در بین مواد اعتیاد آور، آمفتامین ها به خصوص مت آمفتامین قوی ترین مواد هستند و خطر وابستگی[34] و مشکلات سلامت روان بیشتری را در بر دارند (تاپ[35] و همکاران، 2002) و با نرخ بالای روان پریشی[36] (مک کتین[37] و همکاران، 2006)، افسردگی (سِمپل[38] و همکاران، 2005)، و مشکلات شناختی (نوردال[39] و همکاران، 2003) ارتباط دارند.
تحقیقات نشان داده اند كه یكی از رویكردهای مهم در شناسایی و درمان سوء مصرف مواد مخدر، رویكرد شناختی است. فرض اساسی نظریه های شناختی این است كه افكار ناكارآمد در نحوه تفسیر و ارزیابی فرد از واقعیت دخیل هستند و همچنین پاسخ ها ی رفتاری كه از تفسیرهای خاص ناشی می شوند در تداوم اختلال سوء مصرف مواد نقش دارند (گودرز ی، 1380). در پاسخ به میزان بالای مصرف مت آمفتامین و عود مصرف، درمان های متفاوت شناختی رفتاری منجمله مدل درمانی ماتریکس ابداع شده اند. این مدل درمانی عناصری را بر اساس یافته های تجربی حمایت شده از حوزۀ تحقیقاتی مربوط به سوء مصرف مواد، مورد استفاده قرار داده است (راسون[40] و همکاران، 1995). با این وجود، وابستگی و عود مصرف مت آمفتامین همچنان ادامه دارد.
درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» (MBSR) اولین مداخله بر پایۀ ذهن آگاهی بوده است که از نظر بالینی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در سال 1979، دکتر جان کابات- زین درمان را ابداع کرد و این نقطۀ شروعی برای وارد شدن این تکنیک به دنیای پزشکی شد (کابات- زین، 1990). درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» رایج ترین متد به کار رونده از فنون ذهن آگاهی در دنیای پزشکی است (کابات- زین، 1990).
نشخوار فکری متغیری در تحقیق است که ارتباطش با اعتیاد و تأثیرپذیری اش از درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی به اثبات رسیده است. نشخوار فكری بیانگر افكاری است كه تمایل به تكرار داشته، آگاهانه بوده و پیرامون یک موضوع متمركز هستند و حتی در صورت غیبت محرك های محیطی فوری و ضروری این افكار باز هم پدیدار می شوند (مارتین و تِسِر[44]، 1989، به نقل از آذرگون و همکاران،1388). در مورد ارتباط بین نشخوار فکری و اعتیاد، اسکیچ و آبلا[45] (2008) بیان می دارند که افرادی که در مواجهه با مشکلات زندگی و از جمله استرس از سبک پاسخ نشخواری[46] استفاده می کنند مستعد ابتلاء به مشکلات روانی و روی آوری به اعتیاد می باشند.
در مورد ارتباط بین نشخوار فکری و ذهن آگاهی، کومار[47] و همکاران (2008) در تحقیق خود به این موضوع دست یافتند که افزایش در ذهن آگاهی به مقدار زیادی با کاهش در نشخوار فکری و اجتناب[48] (دو استراتژی در تنظیم هیجانی) همراه است، این محققان به این نتیجه رسیدند که مراقبۀ ذهن آگاهی[49] منجر به کاهش در نشخوار فکری می شود.
در مورد ارتباط بین تنظیم هیجانی و ذهن آگاهی، هیز و فلدمن[57] (2004) بیان می دارند که به نظر می رسد ذهن آگاهی باعث کسب توانایی تنظیم هیجانات و خلق می شود بدین صورت که با قبول تجربیات داخلی، وضوح عاطفی[58]، انعطاف پذیری شناختی[59]، و یک رویکرد سالم به مشکلات، این توانایی ایجاد می شود.
بین نشخوار فکری و تعدیل هیجانی هم ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. لی مولت[60] (2012) بیان می دارد که در واقع نشخوار فکری یک استراتژی تنظیم هیجانی غیرانطباقی[61] یا ناسازگارانه است که عاطفه منفی[62] را در پاسخ به آشفتگی طولانی می کند.
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
از گذشته تاکنون مجموعه ای از درمانها گسترش یافتند تا عود مصرف مواد را نشانه بگیرند. در بین مداخلات رفتاری، «درمان شناختی رفتاری»[67] حمایت قابل ملاحظه ای را کسب کرد، با این وجود، علیرغم بهترین درمان استاندارد، میزان عودِ بالا ادامه دارد که این امر نیاز برای توسعۀ روش های درمانی جدید را بیان می کند (زگیرسکا و همکاران، 2009). پیکنز[68] و همکاران (1985، به نقل از بوئن و همکاران، 2009) بیان می دارند که اگرچه درمان های جلوگیری از عود مصرف، رشد نوید بخشی را در درمان ارائه می دهد، عود مصرف همچنان یک مشکل اساسی برای 44% تا 70% مراجعان باقی می ماند.
اگرچه در ایران تحقیقاتی در مورد استفاده از روش درمانی بر پایۀ ذهن آگاهی در اختلالاتی از قبیل اضطراب و افسردگی، اختلال وسواسی جبری، چاقی، مشکلات جانبازان شیمیایی و نابینایان و … صورت گرفته است، اما مطالعات اندکی بر روی کاربرد این درمان در مورد سوء مصرف کنندگان مواد مخدر وجود دارد و هیچ تحقیقی در مورد کاربرد این درمان در وابستگان به مت آمفتامین و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و تنظیم هیجانی انجام نشده است.
با توجه به شیوع بالای ابتلا به سوء مصرف مت آمفتامین، ابداع روش های درمانی متنوع از ضروریات است. از آنجایی که اثربخشی این روش درمانی به سطح سواد و فرهنگ افراد وابسته نیست، قابلیت گسترش کاربرد آن به سطوح پایین جامعه عامل بسیار مهم و منطقی برای روی آوری به این درمان و انجام این پژوهش محسوب می شود.
1-4 اهداف پژوهش
هدف اصلی: تبیین تأثیر درمان تلفیقی مدل ماتریکس و «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر کاهش نشخوار فکری، بهبود دشواری های تنظیم هیجانی، افزایش ذهن آگاهی، و کاهش عود مصرف در وابستگان به مت آمفتامین
اهداف جزئی:
1) تبیین تأثیر درمان تلفیقی ذکر شده بر نشخوار فکری در افراد وابسته به مت آمفتامین
2) تبیین تأثیر درمان تلفیقی بر دشواری های تنظیم هیجانی در افراد وابسته به مت آمفتامین
3) تبیین تأثیر درمان تلفیقی بر ذهن آگاهی در افراد وابسته به مت آمفتامین
4) تبیین تأثیر درمان تلفیقی بر میزان کاهش عود مصرف در افراد وابسته به مت آمفتامین
5) تبیین تأثیر کاربرد درمان صِرف «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر نشخوار فکری در افراد وابسته به مت آمفتامین
6) تبیین تأثیر کاربرد درمان صِرف «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر دشواری های تنظیم هیجانی در افراد وابسته به مت آمفتامین
7) تبیین تأثیر کاربرد درمان صِرف «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر میزان کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین
1- 5 پرسش ها و فرضیه های پژوهش
1-5-1 پرسش های پژوهش
1- آیا درمان تلفیقی، منجر به کاهش نشخوار فکری در وابستگان به مت آمفتامین می شود؟
2- آیا درمان تلفیقی، منجر به کاهش (بهبود) دشواری های تنظیم هیجانی در وابستگان به مت آمفتامین می شود؟
3- آیا درمان تلفیقی، بیش از کاربرد صِرف مدل درمانی رایج ماتریکس، منجر به کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین می شود؟
4- آیا کاربرد صِرف درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بیش از کاربرد درمان صِرف ماتریکس منجر به کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین می شود؟
1-5-2 فرضیه های پژوهش
1- درمان تلفیقی، منجر به کاهش نشخوار فکری در وابستگان به مت آمفتامین می شود.
2- درمان تلفیقی، منجر به کاهش (بهبود) دشواری های تنظیم هیجانی در وابستگان به مت آمفتامین می شود.
3- درمان تلفیقی، منجر به افزایش (بهبود) ذهن آگاهی در وابستگان به مت آمفتامین می شود.
4- درمان تلفیقی، بیش از کاربرد صِرف مدل درمانی رایج ماتریکس، منجر به کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین می شود.
5- کاربرد صِرف درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»، می تواند منجر به کاهش نشخوار فکری در وابستگان به مت آمفتامین شود.
6- کاربرد صِرف درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»، می تواند منجر به کاهش (بهبود) دشواری های تنظیم هیجانی در وابستگان به مت آمفتامین شود.
7- کاربرد صِرف درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»، می تواند بیش از کاربرد درمان صِرف ماتریکس، منجر به کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین شود.
[1]– The United Nations Office for Drug Control and Crime Prevention (UNODCCP)
[2]– Apple and Kim-Apple
[3]– Zgierska
[4]– Methamphetamine (MA)
[5]– METH
[6]– Crystal
[7]– Speed
[8]– Amphetamine
[9]– Anglina
[10]-Heroin
[11]-Cocaine
[12]-Saldana and Barker
[13]– Narenjiha
[14]– Substance Use Disorders (SUDs)
[15]– Chronic Relapsing Conditions
[16]-Miller
[17]-Roozen
[18]– Compliance
[19]– Dropout
[20]– Methadone
[21]– Buprenorphine
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
[22]-Third Wave Cognitive Therapies
[23]-Hayes
[24]-Cayoun
[25]-Mindfulness-Based Stress Reduction (MBSR)
[26]-Kabat-Zinn
[27]-Reppere
[28]-Nolen-Hoeksema
[29]-Teasdale
[30]-Garnefski
[31]-Greenberg and Paivio
[32]-Berslin
[33]-Hayes and Feldman
[34]– Substance Dependency
[35]-Topp
[36]– Sychosis
[37]-McKetin
[38]-Semple
[39]-Nordahl
[40]-Rawson
[41]– Cognitive-Behavioral Interventions
[42]-Katz
[43]-Whitfield
[44]-Martin and Tesser
[45]-Skitch and Abela
[46]– Ruminative Response Style
[47]-Kumar
[48]– Avoidance
[49]– Mindfulness Meditation (MM)
[50]-Gross
[51]-Watanabe-Galloway
[52]– Inhibitory Deficit
[53]– Drug Craving
[54]– Aids
[55]– Hepatitis C
[56]– Compulsive Behaviors
[57]-Hayes and Feldman
[58]– Affective Clarity
[59]– Cognitive Flexibility
[60]-LeMoult
[61]– Maladoptive
[62]– Negative Affect
[63]– United States Dollar
[64]-Substance Abuse and Mental Health Services Administration (SAMHSA)
[65]-Office of National Drug Control Policy (ONDCP)
[66]-Bowen
[67]– Cognitive-Behavior Therapies
[68]-Pickens
[69]-Farrel
[جمعه 1400-05-08] [ 01:56:00 ق.ظ ]
|