مداخلات روانشناختی بر شاخص های سلامت جسمی و روانی بیماران دیابتی نوع 2 |
:
به منظور بررسی اثر بخشی مداخلات روان شناختی بر شاخص های سلامت جسمی و روانی در بیماران دیابتی، در سال 1390 از مرکز تحقیقات دیابت یزد،80 نفر بیمار زن مبتلا به دیابت نوع2 انتخاب شدند. میانگین سنی پاسخگویان 91/43 و انحراف معیار 96/2 بود،حداقل مدت ابتلاء به دیابت نیز شش ماه و تحصیلات نیز در سطح متوسطه بود. ابتدا شرکت کنندگان پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کردند و سپس آزمایش خون جهت انجام آزمایش های هموگلوبین گلیکوزیله و کورتیزول سرم، از آنها گرفته شد. سپس شرکت کنندگان به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند؛4 گروه مداخله شامل؛ مداخله ی گروهی روانی اجتماعی، مداخلهی گروهی افزایش انگیزه، مداخلهی گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، مداخلهی گروهی رفتاری شناختی و یک گروه کنترل. پس از اتمام مداخلات(پس آزمون) ویک ماه بعد(پی گیری) پرسشنامه ها تکمیل شد و صرفا در مرحله پس آزمون آزمایش خون گرفته شد. در این پژوهش شاخص های روانی در قالب پرسشنامه های خودکارآمدی، بهزیستی روانی، تیپ شخصیتیD، کیفیت زندگی ویژهی افراد دیابتی، رفتار مراقبت از خود، مشکلات مرتبط با دیابت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس چند وجهی کانون کنترل سلامت و شاخص های بهزیستی جسمانی از طریق فشار خون و آزمایش خون (کورتیزول و هموگلوبین گلیکوزیله) سنجیده شد.
داده های تحقیق با بهره گرفتن از روش آماری مانوا و آزمون های تعقیبی مناسب تجزیه و تحلیل شد. جهت بررسی توزیع متغیرها نیز از آزمون کلموگورف- اسمیرنوف استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب مداخلهی گروهی روانی اجتماعی، شناختی رفتاری، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص های کیفیت زندگی و نگرانیهای ناشی از دیابت داشته اند. در بهبود شاخص بهزیستی روانی مداخلهی گروهی روانی اجتماعی، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری و افزایش انگیزه به ترتیب تأثیر بیشتری داشته اند. مداخلهی گروهی روانی اجتماعی، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص قند خون داشته اند، در بهبود شاخص کورتیزول مداخلهی شناختی رفتاری، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، گروهی روانی اجتماعی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری داشته اند و نیز مداخلهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری، گروهی روانی اجتماعی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص فشار خون داشته اند.
بر اساس نتایج پژوهش به نظر می رسد که مداخلات روان شناختی با گذشت زمان باعث بهبودی شاخص های روان شناختی و نیز افزایش رفتار مراقبت از خود در بیماران مبتلا به دیابت می شود. توصیه می شود جهت افزایش رفتار مراقبت از خود و نیز بهزیستی روانی در بیماران دیابتی، آموزش ها و مداخله های گروهی روان شناختی در دستور کار درمان این بیماران قرار گیرد.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- بیان مسأله
در میان پژوهشهای فراوانی که در سالهای اخیر پیرامون سبب شناسی، سیر، پیشآگهی و درمان دیابت انجام شده است، عوامل روان شناختی مورد توجه خاص قرارگرفتهاند(نوون[1]و همکاران؛2010، ایگد[2]؛2005). بهعبارتی این بیماران با دو مساله عمده مواجه هستند؛ 1) مسائل خودمراقبتی مثل رژیم گرفتن و ادامه دادن رژیم و 2)مسائل هیجانی؛ بیش از40-20درصد بیماران دیابتی مشکلات هیجانی را تجربه می کنند که از نگرانیهای ناشی از بیماری(مثل ترس از بروز نشانه های بیماری) تا نشانه های عمومیتر نگرانی، اضطراب و افسردگی را شامل میشود(نوون و همکاران؛2010). این ناراحتیهای هیجانی نهتنها برای فرد ناخوشایند است بلکه تحقیقات نشان داده است که باعث کاهش کیفیت زندگی(ایگد،2005)، رفتارهای خودمراقبتی ضعیف(لوستمن[3]؛2008) و ارزیابی منفی از درمان با انسولین و کاهش کنترل قندخون(نوون وهمکاران ؛2010) و در موارد شدید باعث ناراحتیهای قلبی-عروقی و حتی مرگ بیمار میشود(بنگنر ،مرالس،پست و براس[4]؛2007). از جمله عوامل تاثیرگذار بر تشدید هیجانات منفی در این بیماری کانون کنترل سلامت بیماری و تیپ شخصیتی بیمار است.نتیجه تحقیقات نشان داده است که افراد تیپDسطوح بالاتر بیگانگی اجتماعی را تجربه می کنند، هرچه فرد از نظر اجتماعی بیشتر در خود فرورفته باشد، بههمان اندازه حمایت اجتماعی کمتری را تجربه می کند(دنولت،2000) ونتیجه تحقیقات نشان داده است که حمایت اجتماعی مهمترین عامل در کنترل قندخون در بیماران دیابتی میباشد( ادیتاما،2011).
از عوامل روان شناختی که مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرارگرفتهاند، میتوان به استرس(فشار روانی) اشاره کرد.استرس میتواند با کاهش تمرکز مراجع و ایجاد اختلال در مهارت های تصمیمگیری و با تاثیر بر تواناییهای متخصص سلامت روان در برقراری ارتباط درمانی قوی با مراجع، موجب کاهش تاثیر مداخلههای روان شناختی شود.
از طرفی دیابت، یک منبع استرس برای افراد مبتلا به این بیماری است. استرس ناشی از دیابت علاوه بر اثرات سوءجسمی، اثر منفی روانی نیز دارد. از عمدهترین این اثرها میتوان به افسردگی اشاره نمود. افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت می تواند با بیاشتهایی، ایجاد بینظمی در رژیم غذایی یا نپذیرفتن تزریق انسولین از طرف بیمار همراه شود و در نتیجه درمان و كنترل دیابت را دشوار سازد. این موضوع در یک چرخهی معیوب، باعث تشدید مشكلات هیجانی فرد از جمله استرس، افسردگی و اضطراب می شود. بنابراین، شناخت مشکلات روانی این بیماران، رفع و یا کاهش این مشکلات، به همراه ارایهی آموزشهایی برای ارتقای کیفیت زندگی آنها، بخش مهمی از درمان جامع دیابت را تشکیل میدهد.
بنابراین شناخت مشکلات جسمی و روانی به همراه ارائه آموزشهایی برای ارتقای کیفیتزندگی آنها بخش مهمی از درمان جامع دیابت را تشکیل میدهد(دوازده امامی ، روشن، محرابی و عطاری؛ 1388). با وجود آنکه در مورد دیابت نوع2نتیجهی تحقیقات حاکی از اثربخشی درمانهای روانی در این بیماران است در مورد دیابت نوع1نتیجه فراتحلیلها نشان داده است که اثر بخشی درمانهای روانشناسی در بهبود کنترل قند خون در بزرگسالان با دیابت نوع 1هنوز تایید نشده است و نتایج در مورد تاثیر آن ضدو نقیض است شاید به این دلیل که علت این بیماری بیشتر زیستی است(باچ[5]؛2002).
بهنظر میرسد عوامل روان شناختی جزء عوامل خطر ساز و یا تشدید کننده بیماری دیابت هستند. یک علت شایع برای عدم مدیریت هیجانات در این بیماران این باور غلط است که تاثیر هیجانات منفی جدی نیست. از آنجا که رواندرمانی با هدف آموزش فنون تغییر رفتار در بیماریهای طبی، می تواند باعث کاهش نیاز به استفاده از خدمات پرهزینه پزشکی و افزایش سلامت روان بیماران شود، طراحی و به کارگیری مداخلههایی مبتنی بر رویکردهای رواندرمانی اثربخش و سودمند در مورد بیماریهای طبی و مزمن به طور کلی و دیابت به طور خاص از اهداف مهم درمانی است.
امروزه درک و تغییر نگرشها و رفتار بیمار که هدف درمانهای شناختی رفتاری است یک مولفهی اساسی در مراقبت از کسانی است که از دیابت نوع2رنج میبرند. این برنامه ها که به آموزش بیمار و آموزش مهارت های مقابله با استرس می پردازد می تواند به درمان طبی متداول و استاندارد اضافه شود تا نیازهای روانشناختی، رفتاری و سبک زندگی بیماران مبتلا به دیابت را برطرف نماید(فرمن،هربرت،مویترا،یومنز وگلر[6]؛2007). نتایج مطالعات با هدف تاثیر مداخلات روانشناسی بر مشکلات جسمی و روانی بیماران دیابتی نوع2نشان داد که درمان شناختی-رفتاری یک درمان موثر در افسردگی اساسی بیماران دیابتی میباشد(واندرفلدزکرنیلز[7]و همکاران؛2010) و اساسا در کاهش علائم اضطراب، استرس و نگرانیهای ویژه دیابت درمان موثری است(وان باستیلار،پاور و اسنوک[8]؛2011). سابورین ،والیس و کوری[9](2011) شکل کوتاهی از مداخلهی روانی اجتماعی گروهی [10] را طراحی کردند ویژهی اصلاح رفتار، کمک به مدیریت و ثبات هیجانی در بیماران دیابتی نوع 2که نتیجه تحقیق آنها نشان داد که بیماران این مداخله را در مدیریت دیابتشان بسیار مفید یافتند.
درمان افزایش انگیزه[11]روشی مراجعمحورو رهنمودی دیگری به منظور تقویت و افزایش انگیزه درونی برای تغییرات از طریق کشف، شناسایی و حل تردیدها و دوسوگرایی است. این درمان یک شیوه مشاورهای کوتاه مدت برای افزایشانگیزه جهت تغییررفتارها بوسیله جستجو و حل مسائل درباره تغییر است(بوند و بونک[12]؛2000).
بنا بر شواهد فوق، تنوع پژوهشها در دهههای اخیردرباره مداخلات درمانی دیابت نوع2گسترده بوده و نتایج نشان دهنده پراکندگی و گوناگونی اثربخشی مداخلات است. لذا با توجه به شواهد ذکر شده که نشانگر تاثیر گذاری عوامل مختلف در نتیجه گیری از درمانهای دیابت می باشد. فرضیه اصلی مطالعه حاضراین است که کدام نوع مداخله در کاهش مشکلات جسمی و روانی و رسیدن بیمار دیابتی نوع2 به بهزیستی جسمی و روانی موثرتر بوده وتاثیر پایدارتری میگذارد؟
2-1- ضرورت و اهمیت پژوهش
دیابت یکی از مشکلات عمدهی بهداشت عمومی در جهان معاصر است که به سرعت رو به افزایش است. این بیماری که پنجمین علت مرگ و میر جوامع غربی و چهارمین دلیل مراجعهی شایع به پزشک است، 15%هزینه های مراقبت بهداشتی را در ایالت متحده به خود اختصاص داده است(عزیزی، حاتمی و جان قربانی؛1379). تغییرات فردی و گذار فرهنگی جوامع همواره با پدیده پیر شدن در کشورهای در حال توسعه، دیابت را به یک اپیدمی جهانی تبدیل کرده است؛ به طوریکه سازمان بهداشت جهانی از سال1993تمام کشورهای جهان را به مقابله با این اپیدمی فراخوانده است. طبق گزارش این سازمان پیش بینی می شود شیوع دیابت از4%در سال1995به 4/5%در سال2025برسد؛ به طوریکه در کشورهای در حال توسعه تعداد بیماران از84میلیون نفر به 228میلیون نفر خواهد رسید. این سازمان تعداد بیماران دیابتی در ایران را درسال 2000 میلادی2103000اعلام كرد كه تا سال2030میلادی این میزان به 6421000 نفر افزایش خواهدیافت(سازمان بهداشت جهانی؛2006). طبق آخرین بررسی ای كه در ایران انجام شد، شیوع دیابت در كل جمعیت ایران3-2درصد و در افرادبالای 30 سال3/7 درصد برآورد شده است(مروتی شریف آباد و روحانی تنکابنی؛1388).
افخمی و همكاران در سال 1378 شیوع دیابت را درجمعیت شهری بالای 30 سال استان یزد مورد بررسی قرارداد كه این میزان 52/14درصد برآورد گردید که به دو برابر متوسط كل كشور میرسد و بیشترین شیوع مربوط به شهرستان یزد با7/15درصد بوده است(جعفریزاده و همکاران؛1384). این بیماری همراه با عوارض متابولیک و عوارض درازمدت قلبی – عروقی، كلیوی، چشمی و عصبی است و 9 درصد كل مرگهای جهان به دیابت مربوط می شود(مروتی شریف آباد و روحانی تنکابنی؛1388). در تحقیق رحیم دل و همکاران (2009)روی 2350بیمار دیابتی استان یزد(1071مرد و 1279زن)درباره شیوع نوروپاتی حسی در بیماران دیابتی نوع2 نتیجه نشان داد که شیوع دیابت نوع2ونوروپاتی حسی در این بیماران به ترتیب در این استان 5/14و2/53درصد بود که این مشکلات با افزایش سن، طول مدت ابتلا به بیماری و کنترل ضعیف
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
قندخون افزایش مییافت(شریفیراد، هزاوهیی، محبی، رحیمی و حسن زاده؛1385).
مطالعات بیشماری، نقش عوامل خطر آفرین روانی-اجتماعی و رفتاری را در سببشناسی بیماریهای مزمن بویژه دیابت نوع2نشان داده اند(هریس، مان، فیلیپس، بلگرهریس و وبستر[1]؛2011). این مسئله ظن تاثیر درمانهای روان شناختی را در کنترل این بیماری مطرح میكند. به همین دلیل، بررسی پیامدهای درمانهای روان شناختی در کنترل این بیماری ضروری است.
لاستمن(2008) در بررسی و مقایسه دو روش درمانی گروهی شناختی رفتاری و افزایش انگیزه نشان داد که درمان شناختی رفتاری گروهی به تنهایی و نیز همراه با درمان افزایش انگیزه در کنترل قند خون موفق بود اما درمان افزایش انگیزه به تنهایی موفق نبود.اسمایل(2010) در تحقیقی دریافت که درمان افزایش انگیزه در کنترل قند خون موثر است. تحقیقات دیگر نیز نشان داده است که درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش علائم افسردگی در نوجوانان دیابتی و نیز در کنترل قند خون آنان موثر بوده است(اسنک و اسکینر[2]؛2004). همچنین هایز، لوما، بوند، مسودا و لیلیس[3](2006) کاربرد روش درمان شناختی رفتاری را در کاهش علائم اضطراب، افسردگی و استرس در نوجوانان دیابتی ثابت کرد.
مطالعه كابات- زین، لیپورث، برنی و سلرز[5] (1987) حاكی از اثربخشی ذهنآگاهی در درمان بیماران مبتلا به درد مزمن بود. رندولف، کالدرا، تاکن و گریک[6] (1999) نیز در پژوهش خود، روش درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را روی بیماران دارای درد مزمن به كار برد و بهبودی معناداری را به لحاظ آماری در درجه بندیهایی از درد، شاخص های پزشكی دیگر و نشانه های روان شناختی عمومی مشاهده كرد . تحقیق هیزو همکاران(2006) نشان داده است که درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر درمان بیماران افسرده ای که سابقه 3یا 4دوره عود بیماری داشته اند موثر است.
با وجود اینکه ناراحتیهای هیجانی در بیماران دیابتی یک واقعیت است اما هم در عمل و هم در حوزه تحقیقاتی به آن توجه کمتری شده است(وان سون، نیکلیک، پاپ و پوور[7] ؛2011)؛ در عمل درمانگران کمتر به مسالهی درمان و کاهش مشکلات هیجانی توجه می کنند(پوور، بیکمن، لوباچ و اسنک[8]؛2006) و به طور مشابه در زمینه تحقیقات دیابت، مطالعاتی که اثر بخشی مداخلات روان شناسی را در بهزیستی هیجانی این گروه بررسی کند بسیار کم است، یا اگر هم مطالعاتی انجام شده اشکالات زیادی دارد مثل کمبود کنترل و تعداد گروه نمونه(وان سون و همکاران،2011). اگر چه توجه به مشکلات هیجانی بیماران دیابتی از دهه اخیر افزایش یافته ولی با این وجود در آخرین نسخهی استانداردهای مراقبت فدراسیون بین المللی دیابت (2005) و انجمن دیابت آمریکا( 2011) توجه به مشکلات هیجانی توصیه شده است. بعلاوه در تحقیقات بررسیهای زیادی در زمینه اثربخشی مداخلات روان شناسی روی افسردگی، اضطراب وناراحتیهای بیماران دیابتی انجام می شود اما اختصاصا در حوزه دیابت تحقیقات بسیار کمی انجام شده است(وان سون و همکاران،2011).
با توجه به اهمیت روش های فوق که در تحقیقات مختلف تایید شده است و نیز این موضوع که در جمعیت بیماران دیابتی ایران فقط دو روش شناختی رفتاری گروهی و درمان افزایش انگیزه در بیماران دیابتی نوع2انجام شده است، بنابراین بکار بردن دو روش ذهنآگاهی و مداخلهی روانی اجتماعی ومقایسه اثربخشی آن با دو روش مورد استفاده قبلی در بیماران دیابتی نوع2 از ضروریات انجام این تحقیق میباشد.
1.Harris,Mann,Philips,Bolger-Harris&Webster
2.Skinner
3.Hayes,Luoma,Bond,Masuda&Lillis
1.Lappalainen
2.Kabat-Zinn,Lipworth,Burney&Sellers
3..Randolph,Caldera,Tacone & Greak
4.Van son,Nyklicek,Pop&pouwer
5.Pouwer,Beekman,Lubach&Snoek
1.Nouwen
2.Egede
3.Lustman
4.Bongner,Morales,Post&Bruce
1.Bach
2.Forman,Herbert,Moitra,Yeomans&Geller
1.Van der Feltz-Cornelis
2.Van Bastelaar,Pouwer&Snoek
3.Sabourin,Vallis&Currie
4.Brief psychosocial Group intervention
5.Motivational enhancement therapy(MET)
6.Bond&Bunce
7.mindfulness
8.Bishop
1.Van son,Nyklicek,Pop,Pouwer
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-05-08] [ 02:41:00 ق.ظ ]
|