مفهوم سرمایه فکری در سازمان‌های دولتی به طور روزافزونی مورد توجه قرارگرفته است. اکثر سازمان‌های دولتی به دنبال استقرار سیستم مدیریت دانش درون خود هستند تا هرچه بیشتر از دانش موجود خود در سیاستگذاری سود ببرند و به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی در محیط داخلی و بین المللی نائل شوند (محمدی 1388).

با پیشرفت شگفت انگیز فناوری اطلاعات نوین انفجار عظیمی در دانش بشری به وقوع پیوست که همه معادلات گذشته را در هم پیچید و فرمول جدیدی برای ارتقاء علوم بوجود آورد. به طوری که حرکت تکوینی دانش از تصاعد حسابی به هندسی مبدل گردید. افق دید عرصه علم و دانش را به طرز چشمگیری افزایس داد به نحوی که دانشمندان با این نوید تولدی دوباره‌ی خودرا جشن گرفتند و اصالت کار را به کارکنان خودبخشیدند بااین تفکر دانشمندان قدم در عرصه رقابت فکری نهادند در این میان دانش حسابداری و اقتصاد از این خوان گسترده بی بهره نماند و جایگاه حسابداری سنتی را برای نیل به این هدف بلند ناتوان تشخیص داد و با رها کردن قوانین کلاسیک شیوه نوین حسابرسی سرمایه فکری را جایگزین نمود و با بکارگیری سرمایه انسان متبحر مجرب کار آزموده دانش آموخته شایسته مدیر و مدبر صاحب اخلاق موفق و دلسوز و با وجدان با سرمایه ساختاری هماهنگ و حمایت کننده از این طرح ایده‌هایی نوین و با فراهم ساختن ابزار لازم برای پیشبرد هدف و ایجاد روابط سالم با سرمایه رابطه‌ای صادقانه و با تشخیص نیازهای مشتریان و جلب اعتماد و برآوردن خواسته‌ها و رضایت آنان عناصر کلیه سرمایه فکری را به درستی رقم زد و چنین شد که حرفه حسابداری نوین تولد دوباره‌ای خود را جشن گرفت (زراعتگری 1390).

در این راستا پژوهش حاضربه دنبال بررسی این موضوع است که: «آیا حسابداری مدیریت تأثیری بر افزایش سرمایه فکری در سازمان‌های دولتی کشور دارد؟»

 

1-2- بیان مسئله

یکی از مهم‌ترین چالش‌ها و مشکلات سیستم‌های حسابداری سنتی عدم انعکاس ارزش سرمایه‌های فکری در صورت‌های مالی و گزارشات واحدهای تجاری است. در حالی که امروزه نقش سرمایه‌های فکری در ایجاد ارزش برای شرکت‌ها و واحدهای تجاری بسیار بیشتر از نقشی است که سرمایه‌های مالی در واحدها ایفا می‌کنند در این میان حرفه حسابداری و حسابداران نقش مهمی برای یافتن راه‌های مؤثر جهت کنترل و اندازه گیری و سنجش سرمایه‌های فکری بوسیله مدلها و روش‌های ارزیابی این سرمایه‌ها بر عهده دارند (همتی 1390).

در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 ‌برخی نویسندگان حسابداری به رابطه بین فعالیت‌ها و هزینه‌ها اشاره نمودند؛ اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف‌ها و نارسایی‌های رایج در ارائه اطلاعات دقیق توجه زیادی در محافل حرفه‌ا‌ی به این موضوع بیشتر جلب گردید این جلب توجه بیشتر حول محور پیدایش سه سازه (عامل) اصلی بود.

سازه اول تغییرهای نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی‌های مدرن ‌سیستم‌های اطلاعاتی هوشمند ‌خبره و قابل انعطاف و نیز مکانیزم‌های تولیدی جدید در کشورهای مختلف بویژه ژاپن رخ داده بود

سازه دوم در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکت‌ها بویژه شرکت‌های بزرگ دستخوش تغییرات عمده‌ای گردید و علاوه بر سود‌آوری ‌رقابت در سطح جهانی افزایش رضایت مشتری در سطح بین‌الملل ‌تأکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینه‌ها نیز جزء اهداف اولیه و اصلی مدیران قرار گرفت.

سازه سوم عده‌ای از نویسندگان حسابداری به طور جدی و مبسوط به تشریح فضای جدید در تولید نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاه‌های جدید مدیران پرداختند (چلیک ساز) در میان دیگران تأثیر بسزایی در انکاس نارسایی‌های سیستم حسابداری مدیریت در ارائه دقیق هزینه‌ها در این شرایط داشته‌اند سیستم مدیریت بر مبنای فعالیت از این باور سرچشمه می‌گیرد که محصولات فعالیت‌ها را مصرف می‌کنند و فعالیت‌ها منابع را پس مدیریت بر مبنای فعالیت عبارت است از این که روش سیستماتیک بررسی برنامه‌ریزی کنترل و بهبود و هزینه‌های سرمایه‌ای که بر اصل هزینه‌های مصرفی فعالیت‌ها تمرکزدارد رکن اصلی مدیریت بر مبنای فعالیت ‌حسابداری فعالیت[1] است (تابلی، بی‌تا‌).

با ورود به اقتصاد دانشی به مدل جدیدی از دارایی‌های سازمانی نیاز داریم به طور کلی دارایی‌های سازمانی می‌توان به دو دسته کلی تقسیم نمود.

دارایی مشهود

این دارایی‌ها شامل دارایی‌های فیزیکی و مالی هستند که به صورت کامل در ترازنامه شرکت‌ها منعکس می‌شود این دارایی‌ها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل می‌کنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها کاسته می‌شود.

دارایی نامشهود

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 

این دارایی‌ها به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند:

سایر دارایی‌هایی نامشهود که شامل سرمایه فکری است که تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می‌کنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها کاسته نمی‌شود و معمولا در ترازنامه منعکس نمی‌شوند (تایلس[3] 2000).

امروزه در سازمان‌های دولتی علاوه بر دارایی‌های مشهود دارایی‌های نامشهود اهمیت کلیدی را در راستای موفقیت هرچه بیشتر سازمان‌ها برعهده دارند چر اکه این منابع جزئی از منابع بی پایان و از عناصر کلیدی موفقیت هر سازمان به شمار می‌رود در این میان سرمایه فکری از مهم‌ترین دارایی‌های نا مشهود سازمان است و آن را ابزاری ارزشمند برای توسعه دارایی‌های کلیدی سازمان می‌دانند سرمایه فکری زاده عرصه علم و دانش است و می‌تواند نقش بسیار مؤثری را در راستای موفقیت مستمر سازمان ایفا نمایدمدیریت دانش (سرمایه فکری کارکنان) فرایند یا فعالیت ایجاد به دست آوردن تسخیر تسهیم و به کاربردن دانش هرجایی که وجود داشته باشد برای افزایش یادگیری و عملکرد در سازمان‌هاست (نوروزیان 1385).

ساختار سازمان‌های دولتی و محیطی به شدت تغییر یافته است. سازمان‌ها ناگزیرند به منظور سازش با محیط در حال تغییر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کنند ونیاز دارند در مقابل تغییرات محیط، انعطاف پذیری بیشتری از گذشته از خود نشان بدهند و همچنین نیاز به شیوه‌های پیچیده‌تری دارند تا بتوانند سرمایه‌های دانشی خود را مدیریت کنند. آنها مجبورند که چرخه دانش خود را (مرحله انتشار دانش) به طور مؤثر کنترل کنند، ‌لذا ناگزیرند از شیوه‌های مدیریتی حسابداری در جهت افزایش سرمایه فکری کارکنان استفاده کنند (صیف و همکاران 1385).

 

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

بنابراین حسابداری مدیریت جهت کارایی و اثر بخشی خود در جهت ایفای مسولیت خویش باید دایماً در حال تغییر باشد زیرا اگر تکامل تدریجی سیستم حسابداری مدیریت از سیر تکامل و تحول محیط حاکم بر سازمان‌های تجاری با این تغییرات هماهنگ نشود عملکرد حسابداری مدیریت نه تنها در راستای دستیابی سریع‌تر و بهتر به اهداف سازمان نخواهد بود بلکه باعث کندی و انحراف سازمان در جهت دستیابی به اهداف خود خواهد شد به عبارت نكته‌ی قابل بررسی همان طور که اشاره شد سرمایه فكری در وا قع مدیریت سرمایه گذاری سازمان را بر عهده دارد كه بنابراین نظر صاحب‌نظران در مقابل سرمایه فیزیكی قرار گرفته یا به نوعی مكمل آن است سرمایه فكری سرمایه‌ای است كه ناملموس و نامشهود بوده و از لحاظ كمی ‌اندازه گیری آن سخت و دشوار است ولی از سویی باید به این نكته توجه داشت كه ارائه شاخص‌های مدون و حتی الامكان كمی است كه می‌تواند بكارگیری سرمایه فكری در سازمان را برای مدیران توجیه كند این گفته لرد كلوین در اینجا می‌تواند صادق باشد و اهمیت تدوین شاخص‌ها و سنجه‌های اندازه گیری مدیریت دانش و سرمایه فكری را نشان دهد وقتی از آنچه صحبت می‌كنید، بتوانید آن را به صورت كمی و عددی بیان نموده و اندازه‌گیری كنید می‌توانید درك مناسبی از آن بدست آورید اما در مقابل وقتی نتوانید منظور خود را به صورت كمی و عددی بیان كنید در واقع نمی توانید درك و شناخت مناسبی از آن حاصل نمایید (قلی‌زاده 1390).

عناصر سرمایه فکری سازمانهای دولتی

قبل از اینكه بخواهیم سرمایه فكری را شناسایی مدیریت و اندازه گیری كنیم نیاز است كه مفهوم آن را درك كنیم سرمایه فكری از نگاه مدیریتی مجموع سرمایه انسانی و ساختاری نظیر دانش تجربه كاربردی فن‌آ‌وری سازمانی روابط و مهارت‌های تخصصی است كه با خلق مزیت رقابتی حیات سازمان در بازار را به ارمغان می‌آورند.

استوارت[5] اعتقاد دارد سرمایه فكری مجموعه‌ای از دانش اطلاعات دارایی‌های فكری تجربه رقابت و یادگیری سازمانی است كه می‌تواند برای ایجاد ثروت به كار گرفته شود در واقع سرمایه فكری تمامی كاركنان دانش سازمانی و توانایی‌های آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر می‌گیرد و باعث منافع رقابتی مستمر می‌شود.

بروكین سرمایه‌های فكری را در چهار چوبی جامع‌تر ارائه نموده است این چهارچوب مقوله‌های زیر را در شامل می‌شود:

  • دارائی‌های فکری (شامل حق امتیازفرمول‌های سری ونظایر آن)
  • دارایی‌های انسان محور (شامل آموزش دانش کاری ویژگی‌ها و خصوصیات حرفه‌ای)
  • دارایی‌های زیر بنایی (فلسفه مدیریت، فرهنگ مشارکت سیستم‌های شبکه‌ای)

اما تعریف عمومی كه به نظرمی رسد پذیرش وسیع تری داشته است و مورد قبول جامعه آكادمیک قرار گرفته است شامل سه جزء زیر است:

  • سرمایه انسانی
  • سرمایه ساختاری (سازمانی)
  • سرمایه ارتباطی (مشتری مداری)

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...