اثرات کامفر بر تحریک پذیری و فرآیندهای سلولی دخیل در الگوی فعالیت صرعی |
1-1) صرع
صرع[1] یک اختلال پیچیده سیستم عصبی مرکزی و دومین اختلال نورولوژیک بعد از سکته مغزی است (Hopkins, et al., 1995). در این بیماری یک ناحیه محدود از مغز و یا نواحی گستردهای از آن فعالیتهای کنترل نشده خودبخودی نشان میدهندکه به شکل تشنج[2] نمایان می شود ((Cavalheiro, et al., 1991. تشنج به تغییر زودگذر رفتار در نتیجه تخلیه نورونی مکرر، همزمان وغیر نرمال جمعیتهای نورونی در سیستم عصبی مرکزی اشاره دارد. صرع معمولا در نتیجه کاهش عوامل مهاری یا افزایش شدید تحریکپذیری در بخشی از شبکه نورونی مغز رخ میدهد (Stafstrom, 2003).
از عوامل مختلف ایجادکننده این بیماری میتوان به آسیبها و ضربات مغزی، استعمال بیرویه داروها یا برخی ترکیبات محرک، عفونتهای سیستم عصبی مرکزی، شوک عاطفی، اختلالات متابولیک، الکل، تومورهای مغزی و مشکلات عروقی مغز اشاره کرد (Vadlamudi and Scheffer et al., 2003). صرع معمولا قابل کنترل اما غیر قابل درمان است (Cascino, 1994) و در بسیاری مواقع علت ایجاد صرع در بیماران ناشناخته باقی میماند (Rall and Sheifer, 1991).
از آنجایی که برهمکنش ترکیبات گیاهی با اجزاء سلولی دخیل در تحریکپذیری در مواردی افزایش تحریکپذیری و زمینهسازی فعالیت تشنجی را باعث میشوند، از این رو شناسایی این دسته از ترکیبات و مکانیسمهای دخیل در صرعزایی آنها نیز همانند شناسایی ترکیبات ضدصرع دارای اهمیت است.
1-2) اسانس های گیاهی
اسانس های گیاهی متشکل از 20 الی 60 جزء با غلظتهای متفاوت میباشند که 2 یا 3 جزء عمدهی هر اسانس ویژگیها و اثرات بیولوژیکی آن را تعیین می کند (Bakkali, et al., 2008).
Faleiro و همکاران در سال 2003 گزارش کردند که فعالیت ضدمیکروبی اسانس های گیاهی توسط بیش از یک جزء صورت میگیرد.
Ipek و همکاران نیز در سال 2005 نشان دادند که اجزای عمدهی اسانس های گیاهی مثل تیمول، اوجنول، سافرول، کاروون، لینالول و سیترونلول ویژگیهای بیولوژیک و بیوفیزیولوژیک اسانسی که از آن جدا شدند را نشان میدهند.
از طرفی Cal در سال 2006 مطرح می کند که ترکیبات متعدد اسانس های گیاهی، در تعیین بوی خوش، چگالی، رنگ، آبدوست[4]یا چربی دوست[5]بودن اسانس، میزان نفوذپذیری غشاء به اسانس و در نهایت در توزیع سلولی اسانس ایفای نقش می کنند. که توزیع سلولی فاکتور تعیین کننده بسیار مهمی در عملکرد اسانس است، زیرا بسته به جایگاه اسانس در سلول، مسیرهای سیگنالینگ متنوعی ممکن است به راه بیفتد. همچنین پیشنهاد شده که ممکن است ترکیبات جزئی موجود در اسانس
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
فعالیت اجزای عمده را تعدیل کنند (Santana-Rios, et al., 2001). پس در واقع تنها ترکیب عمده اسانس ها مسئول اثر بیولوژیکی نیست بلکه اثرات توسط مجموعه ای از اجزا صورت میگیرد.
انواع مختلفی از ملکولها از جمله هیدروکربنها، الکلها، آلدهیدها، استرها، لاکتونها و فنولها در اسانس های گیاهی وجود دارد (Dorman and Deans, 2000). بطور کلی اسانس های گیاهی از نظر منشأ بیوسنتزی به دو گروه مجزا تقسیم میشوند: گروه اصلی که شامل ترپنها و ترپنوئیدها میباشد، گروه دیگر که از ترکیبات آروماتیک و آلیفاتیک تشکیل شده است.
ترپنها گروه متنوعی از محصولات طبیعی که شامل بیش از 2000 عضو هستند و از لحاظ ساختاری و عملکردی از کلاسهای مختلفی تشکیل شدهاند. این مولکولهای ساختهشده از هیدروژن و کربن هستند و بطور کلی از ترکیب واحدهای ساختاری 5 کربنه به نام ایزوپرن[6](C5H8) ایجاد میشوند. ترپنهای اصلی شامل مونوترپنها (C10) که از اتصال دو واحد ایزوپرن و سسکوئیترپنها[7] (C15) که از اتصال سه واحد ایزوپرن تشکیل شده اند میباشند. البته ترپنهایی با تعداد کربنهای بیشتر نیز وجود دارد ازجمله دیترپنها[8] (C20). به ترپن حاوی اکسیژن ترپنوئید گفته می شود (Bakkali, et al., 2008).
ترکیبات آروماتیک از فنیل پروپان مشتق شده و نسبت به ترپنها فراوانی کمتری دارند. این گروه خود شامل آلدهیدها، الکلها، فنولها، مشتقات متوکسی و ترکیبات متیلدیاکسی میباشند. مسیرهای بیوسنتز مربوط به ترپنها و مشتقات فنیل پروپانیک در گیاهان معمولا جدا از هم هستند اما مسیر عمده آنها ممکن است یکسان باشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-05-08] [ 04:26:00 ق.ظ ]
|