در دهه هائی كه گذشت، به طور واضحی مشخص شد كه دنیا از یک اقتصاد صنعتی كه ماشین آلات عنصر اصلی به شمار می آیند، به سمت یک اقتصاد مبتنی بر انسان كه مشتری در مركز ثقل آن قرار دارد، حركت می كند (حقیقی و اكبری، 1390 ). در محیط بازار بسیار رقابتی كنونی، كه كالاها و خدمات به تنهایی برای جذب یک بازار جدید و یا حتی نگهداری بازارها و مشتریان فعلی كافی نیست، اعتقاد بر این است كه جنبه احساسی و عاطفی محصولات، تمایزكلیدی در انتخاب نهایی محصول و قیمتی كه مصرف كنندگان حاضر به پرداخت هستند، خواهد بود (گوب[1]، 2001) و تاكید اصلی بر روی توسعه و ترفیع كالاهایی با علامت تجاری است كه نیازهای احساسی و عاطفی مصرف كنندگان را برآورده كند (هوانگ[2]، 2007). علیرغم این كه رفتارهای پس از خرید نقش مهمی در رفتارهای جایگزین كردن برند بازی می كند، تاكنون درك كمی در مورد روابط برند– مصرف كننده درطول زمان مالكیت برند صورت گرفته است. تمایل مصرف كنندگان برای جایگزین نمودن برند فعلی از طریق خرید یک برند جدید تابع تجربه آنها از برند و همچنین احساسات آنها در مورد برند قدیمی می باشد (موگا و همکاران[3]، 2011) بیان مساله در ادبیات کلاسیک اقتصاد نیروی کار، سرمایه و زمین سه عنصر اصلی تولید و سرچشمه های اصلی ثروت به شمار می آیند. ولی این الگو قادر نیست که توضیح دهد که چگونه یک کالا با کارآیی، کیفیت و زیبائی مشابه به سه برابر قیمت کالایی دیگر به فروش می رسد.رویکردهای نوین بازاریابی این پدیده را با هویتی که برند برای مشتری دارد توضیح می دهند. یکی از مطلوبیت های مشتری در انتخاب یک محصول، برند معتبر است. در بسیاری از بازارها، برند هویت ویژ ه ای برای یک محصول می آفریند و آ نها را به گروه خاصی از جامعه پیوند می دهد. از نظر روانشناسی این گونه کالاها علاوه بر کاربرد ظاهری، برای مشتری تشخص و اعتماد به نفس می آفریند، از این رو مشتری آماده است بهای متفاوتی برای آن بپردازد. علاوه بر این، نام تجاری برتر به طور ناخودآگاه برای مشتری به مفهوم کیفیت بهتر محصول و رضایت است. مشتری با خرید یک محصول برند باور دارد که در مقابل پول خود چیز با ارزشی دریافت کرده است. واقعیت این است که نام تجاری، همانند سرمایه یا فناوری و مواد اولیه در ایجاد ارزش افزوده برای یک سازمان نقش دارد. مشتری و سازمان هر دو از مزایای برند بهره می برند. زمانی که مصرف کننده تجربه یک بار استفاده از یک برند را داشته باشد، با آن احساس راحتی بیشتری داشته، تمایل به استفاده از آن محصول بالا می رود. نا مهای تجاری اطلاعاتی در مورد کیفیت کالا، عملکرد وسایر جنبه های کالا می باشند و باعث می شوند مشتری ریسک کمتری را متحمل شود. نام تجاری به صاحبان آنها معنا می بخشد و همچنین جزء ثروت آ نها محسوب می شود. در دنیای بازاریابی امروز شخصیت برند مفهوم جذاب و گیرایی دارد (گنجی نیا واخوان، 2011). یک برند موقعی دارای قدرت است كه بتواند رفتار مصرف كنندگانی كه به آن برند می نگرند را تحت تأثیرقرار داده و به شكل عادی ترجیحات، گرایشات و رفتار خرید برای آن برند را تكراری و روزمره نماید . امروزه برند جزء مهم و لاینفك در استراتژی بازاریابی است (شاهرخی و همکاران، 1998) در این پژوهش ما سعی داریم عوامل تاثیر گذار بر اشتیاق مصرف کنندگان به برند و نتیجه حاصل از این اشتیاق )مطالعه موردی صنعت اتومبیل) می باشد. 2-1) اهمیت و ضرورت انجام تحقیق در دنیای امروز، خریداران برای تصمیم گیری در فرایند خرید با سوالات و اما و اگرهای زیادی روبه رو هستند. تنوع محصولات مختلف باعث شده است تا مشتریان با حق انتخابهای زیادی روبه رو باشند. از سویی دیگر شرکتها دریافته اند که هزینه جذب مشتریان جدید پنج برابر هزینه حفظ مشتریان کنونی است و از دست دادن یک مشتری ، تنها از دست دادن یک مشتری نیست، بلکه فراتر از آن به معنای از دست دادن کل خریدهایی است که مشتری می توانسته در طول زندگی خود انجام دهد.(کاتلر، آرمسترانگ، ترجمه فروزنده، 1376) برند یا نام تجاری باید قادر باشد قلب و روح مخاطب خود را تسخیر کند. در دنیای امروز که بازار های آن مملو از محصولاتی است که از لحاظ فیزیکی تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد خلق شخصیت و هویت مناسب برای یک نام تجاری، می تواند تمایز چشمگیری ایجاد کند، برای تحقق این امر و خلق برند تجاری که در اذهان و قلوب متندگار شود باید به جست وجو و بررسی پرداخت. شناسای زمینه های میان مشتریان از یک سو و نام تجاری از سوی دیگر، از جمله زمینه سازی های برقراری ارتباطی موثر برای جلب مشتریان بیشتر است. هر نام تجاری هویت و شخصیت خاص خود را دارد. نام های تجاری که هویت و اهداف خود را مشخص و متمایز می سازند و چهرهای ماموس و دوستانه از خود ارائه می دهند، قادرند که با مشتریان خود ارتباطی غنی و سودمند برقرار کنند و نه تنها بخشی از قلب و ذهن آنها بلکه بخشی از زندگی روزمره مصرف کنندگان را تسخیر نمایند.(علیپور و خطبه سرا، 1388) پیوستگی و علاقه مشتری نسبت به ابعاد خاصی از برند همچون : تعهد، صداقت، واقعیت گرایی، احساس تازگی دادن به مشتری، اعطای شخصیت مطلوب می تواند در انتخاب آن برند و اشتیاق به برند تاثیر مثبت بگذارد. (سمیعی و علوی و سیاهرودی ، 1390) کلر (1993) نشان داد مصرف کنندگان با نگرش های قوی و مطلوب نسبت به برند، می بایستی تمایل بیشتری برای پرداخت قیمت های بالاتر داشته باشنند. اگر شخصی نسبت به یک برند وابستگی عاطفی داشته باشد، تمایل بیشتری برای پرداخت اضافی برای آن برند خواهد داشت. وابستگی عاطفی به یک برند، به طور مثبت با حمایت از برند و اضطراب روانی ناشی از انتظار جدایی از برند یا جدایی واقعی از برند ارتباط دارد. به همین دلیل افراد تمایل قوی برای خرید برندهایی دارند که آن را دوست دارند. از این رو، وی تمایل خوااهد داشت تا مبلغ بیشتری را برای خرید برند پرداخت نماید. میزان مبلغی که مصرف کنندگان تمایل دارند تا برای خرید برند پرداخت نمایند، به میزان وابستگی عاطفی (شور یا اشتیاق) احساس شده بستگی دارد (سرکار[4]، 2011). لذا ذکر این نکته ضروری می باشد که با توجه به اهمیت بسیار زیادی مقوله برند و نقش بسزای که می تواند در موفقیت سازمان ایفا نمایید، در کشور ما به طور تخصوصی و جامع به آن توجه نشده است. لذا در این پژوهش به بررسی عواملی که باعث می شوند یک برند از نظر عاطفی مورد اشتیاق و توجه قرار گیرد و نتایج حاصل از آن پرداخته شده است. 3-1) اهداف تحقیق 1-3-1) هدف اصلی هدف اصلی تحقیق شناسایی تاثیر متغیرهای هویت برند ، رضایت از برند و اعتماد به برند و بر روی اشتیاق به برند و میل به پرداخت پول بیشتر برای برند و تعیین میزان تاثیر هر کدام از این عوامل می باشد. 4-1) مدل مفهومی تحقیق اشتیاق به برند (Noel Albert , 2012) هویت برند اعتماد به برند رضایت از برند تمایل به پرداخت بیشتر برای برند Willingness to pay more for the brand 5-1) سوالهای تحقیق 1-5-1) سوال اصلی تحقیق : 1- آیا متغییر های هویت برند ، رضایت از برند و اعتماد به برند عوامل موثر براشتیاق به برند می باشند؟ 2- آیا اشتیاق به برند باعث میل به پرداخت بیشتر برای برند می گردد؟ 6-1) فرضیه های تحقیق هویت برند بر اشتیاق به برند تاثیر معناداری دارد. رضایت از برند بر اشتیاق به برند تاثیر معناداری دارد. اعتماد به برند بر اشتیاق به برند تاثیر معناداری دارد. اشتیاق به برند بر تمایل به پرداخت پول بیشتر برای برند تاثیر معناداری دارد. 7-1) قلمرو تحقیق 1-7-1) قلمرو موضوعی : قلمرو موضوع این تحقیق را می توان به طور کل در زمینه بازاریابی، در این پژوهش به بررسی عوامل موثر بر اشتییاق مصرف کنندگان به برند های خودرو و نتایج حاصل از این اشتیاق خواهیم پرداخت. 2-7-1) قلمرو مکانی : این تحقیق در شهرتهران، در نمایندگی مرکزی شرکت ایران خودرو، سایپا و مدیران خودرو صورت می گیرد. 3-7-1) قلمرو زمانی : زمان انجام این تحقیق از پاییز 92 تا بهار 93 می باشد. خرید اینترنتی فایل متن کامل : 8-1) روش تحقیق این پژوهش از مطالعه موردی استفاده خواهد کرد. مطالعه موردی رویکردی است که در آن یک یا چند نمونه از پدیده ای به طور عمیق بررسی و مطالعه می شود. در این پژوهش از روش های کیفی استفاده شده است و با بهره گرفتن از پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز از مصرف کنندگان جمع آوری می شود. این پژوهش را بر اساس چگونگی بدست آوردن داده های مورد نظر می توان در زمره پژوهش توصیفی به شمار آورد و چون داده های مورد نظر از طریق نمونه گیری از جامعه برای بررسی توزیع ویژگیهای آماری انجام می شود این پژوهش پیمایشی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...