اسلوب یا سبک ‌نوشتاری به معنای روش بیان اندیشه و احساسات در قالب واژگان است بنابراین اسلوب ارتباط تنگاتنگی با اندیشه و موضوع نوشته دارد. در تقسیم ­بندی­های اسلوب‌های نوشتاری، اسلوب کتاب­های طب‌ سنتی، از اسلوب­های علمی به­ شمار می­آید. سبک ‌نوشتاری اسلوب­های علمی با دیگر اسلوب­ها متفاوت است. در این اسلوب ایجاز و اطناب کم­رنگ می­ شود و عواطف و احساس نویسنده در این شیوه بر خلاف شیوه­ ادبی در نوشته تاثیر ندارد و از مسائل زیبایی‌شناسی همچون تشبیه و استعاره و کنایه و تضاد و ترادف صحبت کرده نمی‌شود. تنها هدف نویسنده بیان واقعیت­های علمی است که از طریق تجربه به دست آورده است و به دنبال استفاده از اسلوب­هایی است که بتواند این معانی را به گونه ­ای آشکار برای مخاطب خود بیان کند. درنگ در برخی از آثار پدید آمده در قرن‏های دوم تا آغاز قرن ششم نشان می‏دهد که بیشتر آثار این قرون به زبان عربی یعنی زبان علمی رایج اوائل دوره‏ی تمدن اسلامی است. با توجه به رویکرد جامعه به طب ‌سنتی و گسترش رشته‏های طب‌ سنتی و دارو‏سازی سنتی و نیز عربی بودن بیشتر منابع این دو رشته‏ی نوپا، ضرورت بررسی سبک کتاب‏های طب و دارو‏سازی سنتی آشکار گردیده است. تاریخ پزشکی یکی از کهن‏ترین تاریخ‏های جهان است، زیرا بشر از آغاز زندگی با درد و رنج و بیماری همراه بوده و برای رفع آن می‏کوشیده است. چون اگر کمال مطلوب انسان، تندرستی باشد همواره در برابر آن درد و بیماری خود‏نمائی می‏کرده است. بنابراین به طور قطع می‏توان گفت از همان روزی که انسان درصدد رفع بیماری و درد بر‏آمده است تاریخ پزشکی آغاز می‏شود و اولین کسی که توانسته از خود و یا از دیگری رفع درد و بیماری نماید اولین درمانگر یا پزشک جهان بوده است. (ر.ک: تجدد، 1391: 11). این که دانش پزشکی چگونه به وجود آمده است و یا چه اقوامی پایه‏گذاران آن در جهان بوده‌اند، به روشنی معلوم نیست. کتاب‏های تاریخ پزشکی قدیم مانند طبقات الأطباء و الحکماء تألیف ابن جُلجُل (377 هـ . ق)، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء اثر ابن أبی أصیبعه (643 هـ . ق)، تاریخ الحکماء نوشته‏ی عبدالکریم شهرستانی (548 هـ . ق)، و تاریخ‌الحکماء نوشته‏ی ابن ‌قفطی (568 هـ . ق) و کتاب الفهرست تألیف ابن ندیم (438 هـ . ق)، نظریه‏های گوناگونی در این مورد بیان داشته‏اند. (ر.ک: کیانی و دیگران، 1390: 247). درباره‏ی پیشینه‏ی پزشکی نمی‏توان تاریخی قائل گردید چرا که از تمدن‏های خیلی قدیم اطلاعات زیادی در دست نیست که بتوان از تاریخ علوم و یا یکی از رشته‏های آن که علم پزشکی است آگاه گردید ولی بطور مسلم می‏توان گفت که پزشکی قبل از تاریخ‏ بر اساس تجارب و کارهایی بوده که بشر در جریان زندگی خود در برخورد با حوادث و مبارزه با بیماری‏ها آموخته و آن‌ ها را مورد استفاده قرار داده است. (ر.ک: تجدد، پیشین). طب و اخلاق پزشکی در بین ایرانیان از قدمتی طولانی برخوردار است. از قدیمی‏ترین روزگاران امر طبابت در ایران با دیانت توأم بوده است، طب باستانی ایران با آیین زرتشت و تعلیمات اوستا پیوندی جدایی‏ناپذیر داشته است. (غفاری، 1389: 16). اوستا و دیگر متون زرتشتی (دینکرت و بُندهش) گواهی بر دیرینگی پزشکی در ایران است که دو ویژگی بارز آن توجه به بهداشت محیط و پیش‏گیری از برخی بیماری‏ها بوده است. علاوه بر این، ایرانیان از دیرباز گیاهان دارویی را می‏شناختند و از آن‌ ها برای درمان بیماری‏ها سود می‏جستند. آریایی‏ها، نخستین دولت ایرانی، یعنی دولت ماد را در سده‏ی هفتم یا هشتم پیش از میلاد، در غرب ایران پایه‏ریزی کردند. سپس به ترتیب سلسله‏های هخامنشی (330- 559 پیش از میلاد)، اشکانی (250 پیش از میلاد تا 226 م) و ساسانیان (226- 652 م) بر سر کار آمدند. (ر.ک: عزیزی، بی تا: 24). در زمان شاهان‌ هخامنشی، پزشکی ایران به سبب ارتباط با یونانیان، به پیشرفت‏هایی دست‏ یافته بود و در دوران اشکانیان، ایرانیان با کتاب‏های یونانی بیشتر آشنا شدند و برخی از آن‌ ها را به زبان‌های ایرانی برگرداندند. در عصر ساسانی، به گسترش دانش و فرهنگ توجه ویژه‏ای شده و ولایت فارس مهد تمدن ساسانیان بوده است. (ر.ک: عزیزی، پیشین). گندی‌شاپور یکی از مهمترین شهر‏های فرهنگی ایران عهد ساسانی بوده است که به زبان سُریانی «بت لا‏پات» (Beth Lapat) و به عربی جُندی‌شاپور نامیده می‏شد. (ر.ک: پیشین: 25). شهر گندی‌شاپور در استان خوزستان کنونی، در نزدیکی شوشتر ساخته شده است. «در ابتدا دانشگاه تحت نظارت کلیسای نسطوری اداره می‏گشت. در دوران خسرو انوشیروان (531 – 578 م ) این دانشگاه به یک مرکز بزرگ علمی و پزشکی تبدیل گشته بود و در بیمارستان آن عده‏ی زیادی از پزشکان ممتاز به خدمت مشغول بوده‏اند که از مهمترین آن‌ ها (خاندان بُختیشوع از قرن هفتم تا دهم میلادی در گندی‌شاپور و بغداد به طبابت و چشم پزشکی پرداخته‏اند) و ماسویه (خاندان ماسویه از قرن هفتم و هشتم میلادی در گندی‌شاپور و بغداد طبابت کردند) را می‏توان نام برد. (جمعی از نویسندگان، 1387: 70). مکتب طبی گندی‌شاپور تا دوران تمرکز علمی بغداد (اواسط نیمه‏ی اول قرن دوم هجری ‌قمری) عظمت و اقتدار خود را از دست نداد امّا با تمرکز یافتن بغداد، از اهمیت آن کاسته شد. علل و عواملی که در شهرت علمی بغداد و سقوط مکتب گندی‌شاپور مؤثر بوده است به شرح زیر است: 1ـ انقراض سلسله‌ی بنی‌‌امیه و روی کار آمدن عباسیان و انتقال مرکز خلافت به بغداد و ارتباط این شهر با گندی‌شاپور و احتیاج خلفای عباسی به اطبای گندی‌شاپور باعث مرکزیت یافتن بغداد شد. 2ـ خدمات ایرانیان و به ویژه برمکیان به تمرکز علمی بغداد کمک شایانی کرد. 3ـ انتقال میراث علمی گندی‌شاپور و یونان و انطاکیه و اسکندریه به بغداد، باعث تمرکز علمی و طبی این شهر شد. (ر.ک: نجم آبادی، 1366: 145-146). طب اسلامی، با ترکیبی از سنّت‏های بقراطی و جالینوسی پزشکی یونانی و با نظریه‏ها و جنبه‏ه ای علمی طب ایرانی و هندی در زمینه‏ی کلی اسلام به وجود آمده است. بنابراین جنبه‏ی ترکیبی داشته و در بردارنده‏ی شیوه‏ای مشاهده‏ای و عینی مکتب بقراطی، روش فلسفی و نظری جالینوس، و همراه با معلومات نظری و تجربی پزشکان ایرانی و هندی در زمینه‏ی دارو‏سازی می‏باشد. (ر.ک: کیانی، پیشین: 247-248). طب اسلامی در روند تکاملی خود دو مرحله‏ی اساسی را پشت سر گذاشته است: مرحله‏ی اقتباس و جذب که از طریق ترجمه صورت گرفت و دیگری مرحله‏ی ابداع و آفرینش آثار پزشکی که اغلب به نام پزشکان ایرانی به ثبت رسید. (ر.ک: پیشین). «کار عظیم ترجمه‏ی متون پزشکی از زبان‌های یونانی، سریانی و تا حدودی نیز هندی به زبان عربی در اواخر دوران حکومت بنی‌امیه و در دوران حکومت بنی‌عباس (به خصوص در عهد هارون و مأمون) آغاز شد و گسترش یافت و مترجمین برجسته‏ای چون حنین بن اسحاق و ثابت قرّه در این کار سهم مهمی داشتند و به این ترتیب در حفظ میراث گذشته و انتقال آن به ملل گوناگون نقش مهمی ایفا کردند» (جمعی از نویسندگان، پیشین: 90). بعد از دوران ترجمه، مرحله‏ی جدیدی در طب دوران تمدن اسلامی آغاز شد، علم پزشکی رونق یافت و چهار پزشک بزرگ و مشهور (علی بن ربّن طبری، محمّد بن زکریای رازی، علی بن مجوسی اهوازی و ابو علی سینا) ظهور کردند و کتاب‏هایی در زمینه‏ی پزشکی به رشته‏ی تحریر در‏آوردند. در این نوشتار، به حکم آن که «ما لا یُدَرک کُلُّهُ لا یُترک کُلُّهُ» با رویکردی توصیفی – تحلیلی به بیان سبک ‌نوشتاری فردوس الحکمه، الحاوی و کامل الصناعه الطبیه پرداخته شده است که بیشتر مورد توجه پژوهشگران و دانشجویان طب‌ سنتی است. در بررسی سبک ‌نوشتاری کتاب‏های مذکور به مسائل زیر توجه شده است: 1ـ مختصری درباره‏ی نویسنده. 2ـ بررسی ساختار نگارش کتاب‏ها. 3ـ بررسی شیوه‏ی تنظیم کتاب‌ها. 4ـ بررسی سبک ‌نوشتاری کتاب‏ها. 1-1-اهمیت و ضرورت تحقیق گسترش روزافزون گرایش به طب‌ سنتی و تصحیح و تحقیق متون پزشکی و نیز آموزش متون به زبان عربی در رشته­ های داروسازی سنتی و طب ‌سنتی و نبود کتاب‌های تألیفی در زمینه‌ی سبک ‌نوشتاری متون طب ‌سنتی لزوم پرداختن به چنین موضوعی را ضروری می‌کند. با انجام چنین پژوهشی، پژوهشگران فارسی زبان می‌توانند تصویری روشن از سبک کتاب‏های طب ‌سنتی به زبان عربی به دست آورند. 1ـ پژوهشگران با مراجعه به این پژوهش، از سبک مهمترین کتاب‌های طب‌ سنتی آگاه می‌شوند. 2ـ پژوهشگران می‌توانند با الهام از این پژوهش، موضوع‏هایی برای پژوهش‌های جدید به دست آورند. 3ـ این پایان نامه این توانایی را به مدرسان درس قرائت متون طب ‌سنتی به زبان عربی در رشته طب ‌سنتی می­دهد تا قواعد پرکاربرد برای این متون را انتخاب کنند و در درسنامه‌ی زبان عربی ویژه‌ی دانشجویان طب ‌سنتی به آن قواعد بیشتر بپردازند. 1-2- هدف تحقیق هدف از تهیه و تنظیم این رساله، تبیین شیوه‏ی نگارش کتاب‏های فردوس الحکمه، الحاوی و کامل الصناعه الطبیه است تا هر محقق بتواند با سبک ‌نوشتاری این کتاب‏ها آشنا شود و بدین طریق نیمی از راه پر رنج تحقیق خود را به آسانی بپیماید. 1-3- پیشینه تحقیق درباره‏ی بررسی سبک ‌نوشتاری کتاب‏های طب‌ سنتی که پایان‌نامه‏ی حاضر در این زمینه تهیه و تنظیم شده، تا کنون اثری تدوین نشده است. جمال الدین علی بن یوسف ابن القفطی (568 هـ . ق) کتاب تاریخ الحکماء را تألیف کرد و در آن به ذکر تراجم احوال بیش از چهارصد دانشمند در فلسفه و طب و ریاضیات و نجوم پرداخت که بخش عمده‏ی کتاب اختصاص به پزشکان دارد. در این کتاب نویسنده هر از گاهی اشاره به شیوه‏ی نوشتاری نویسنده کرده است. موفق‌الدین ابن أبی أصیبعه (643 هـ . ق) در کتاب عیون الأنباء فی طبقات الأطباء که جامع‏ترین کتاب در این زمینه است از تعداد زیادی پزشک و داروشناس و حکیم و منجّم و ریاضی‏دان به تقسیم مولد و منشأ آنان یاد می‏کند و درباره‏ی هر یک اطلاعات فراوانی را ارائه می‏دهد و به روش پژوهش برخی از پزشکان اشاره می‏کند. در خصوص سبک ‏شناسی متون، کتاب‏های فراوانی در سبک ‏شناسی ادبی تدوین شده که از برخی از آن‌ ها در این پژوهش برای تبیین مبانی نظری پژوهش بهره گرفته شده است مانند: احمد بدوی (2004) در کتاب أسس النقد الأدبی عند العرب، ابتدا معانی و ویژگی‏های اسلوب را بررسی می‏کند سپس به بیان مقاییس نقد اسلوب و انواع اسالیب می‏پردازد و به طور کلی به جنبه‏ه ای مختلف سبک اشاره می‌کند. و بهار (1380) در کتاب سبک شناسی مطالبی کلی در خصوص سبک ‌شناسی بیان می‌کند. و شمیسا (1373) در کتاب کلیات سبک شناسی مطالبی کلی درباره‏ی سبک و نظام سبک ‌شناسی بیان می‏کند و مسائل بنیادی مربوط به سبک و سبک‌ شناسی را مورد بحث قرار می‏دهد و به این نکته اشاره می‏کند که نوشته‏های بسیاری وجود دارد که فاقد سبک است و در آن اندیشه‏ی خاص و زبان قابل تأملی وجود ندارد. در این کتاب‌ها به بیان دقیق مفهوم سبک شناسی و روش‌های بررسی سبک متون مختلف اشاره شده است، که مطالعه‌ی این کتاب‌ها راه را بر سبک شناس نشان خواهد داد. 1-4- روش تحقیق روشی که در این پایان‏ نامه برای بررسی سبک پیشنهاد شده است و پایان‏ نامه بر اساس این روش به نگارش در‏آمده است به شرح زیر است: در بحث جمله‏ی اسمیه به موارد زیر اشاره شده است: 1ـ مبتدا معرفه + خبر نکره 2ـ مبتدا معرفه + خبر معرفه 3ـ مبتدا معرفه + خبر جمله 4ـ مبتدا معرفه + توالی خبر 5ـ خبر مقدم + مبتدا مؤخر همچنین در بحث جمله‌ی اسمیه، نواسخ و کاربرد آن نیز شرح داده شده است و کاربرد آن‌ ها به گونه‌ی زیر بیان شده است: 1ـ اسم + خبر مفرد 2ـ اسم + خبر جمله 3ـ اسم + توالی خبر 4ـ خبر مقدم + اسم در بیان اسلوب تأکید به موارد زیر اشاره شده است: 1ـ تأکید به تکرار 2ـ تأکید قصر الف- قصر توسط «إنّما» ب- قصر توسط «ادات نفی و إلّا» 3ـ تأکید به حروف الف- حرف تحقیق «قَدْ» 4ـ تأکید معنوی در بیان اسلوب عطف از «واو، ثُمَّ، أو، إمّا» سخن به میان آمده است زیرا این حروف بیشترین کاربرد را در صفحات بررسی شده داشته‌اند. نویسندگان از اسلوب حال به دو شکل حال مفرد و حال جمله در بیان شکل مصرفی داروها به دفعات استفاده کرده‌اند که در این پایان‌نامه به این شکل‌ها توجه شده است. شکل‌های اسلوب تمییز بعد از عدد و اسم‌های مقادیر، بعد از أفعل‌تفضیل، بعد از جمله‌ی‌ ابهام‌دار که نویسندگان برای رفع ابهام استفاده می‌کرده‌اند بیان شده است. در بیان اسلوب أفعل‌تفضیل، معمول‌ترین شیوه‌ی نویسندگان اصل قرار گرفت و به بررسی آن پرداخته شد. و در بیان صفت به مواردی چون صفت مفرد، توالی صفت، صفت جمله، جا‌بجایی صفت و موصوف اشاره شده است. در اسلوب تعلیل معمول‌ترین شیوه‌ی نویسندگان (حرف جر مِنْ و لام تعلیل) مورد بررسی قرار گرفت. و در اسلوب تقسیم به (مِنْ + ضمیر، حروف عطف أو، إمّا) توجه شده است. و در بیان جمله‌ی فعلیه به موارد زیر اشاره شده است: 1ـ فعل لازم و متعدی 2ـ فعل ثلاثی مجرد و مزید 3ـ فعل معلوم و مجهول 4 ـ ماضی و مضارع و امر و کاربرد هر کدام 5 ـ فعل منفی و حالت‌های آن و در بیان اسلوب شرط به موارد زیر اشاره شده است: 1ـ ادات شرط الف: جازم ب: غیر جازم 2ـ اسلوب أمّا … فـَ … 3ـ ترتیب فعل شرط و خرید اینترنتی فایل متن کامل : جواب و در نهایت نگاهی کلی به سبک هر کتاب شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...