بی سرپرستی از آغاز خلقت وجود داشته است و کودکان بی سرپرست در خانه های کودک و نوجوان و دور از محبت والدین و اعضای خانواده زندگی می کنند و برخی از آنها دچار محرومیت ها و احساس شکست و گاه نیز دچار صدمه ها و ضربه های روانی هستند. این کودکان در وجودشان احساس خلا می کنند و افرادی ناراضی و ناراحت هستند که برای احقاق حق خود ممکن است تن به رفتارهای ناسازگارانه و انحراف آمیز دهند. کودکان بی سرپرست با مقایسه شرایط زندگی خود با کودکان عادی خود را دچار ناکامی جبران ناپذیری می بینند که زمینه بروز پرخاشگری و ناسازگاری کودک را فراهم می سازد و از آنجایی که نوجوانی یکی از دورانهای مهم در ساخت و پایه ریزی شخصیت فرد محسوب می شود چه بسا مشکلات رفتاری بروز پیدا کرده در این برهه، در دوره های بعدی زندگی، خود را به صورت ویژگی هایی پایدار نشان دهند. به طور مثال مشکلات رفتاری درون­­ ریزانه در کودکی و نوجوانی با اختلالات خلقی و خودکشی در بزرگسالی و  سطوح بالای پرخاشگری در کودکی با رفتار جنایی [1]و سایر رفتارهای ضد اجتماعی مربوط بوده است( لایو[2]، 2003). به همین دلیل شناخت عوامل و همبسته های موثر در حل مشکلات و ناهنجاری های رفتاری نوجوانان و اقدام در زمینه برنامه ریزی به منظور اصلاح و بهبود این عوامل از جمله روش­های بسیار موثر در پیشگیری از اختلالات روانی در بزرگسالی خواهد بود.(مایر[3]، سالووی[4]، 1997). کارآمدی نوجوان در برخورد با مسایل فردی و اجتماعی به طور قابل ملاحضه­ای توسط تجربه های هیجانی و نحوه مواجهه و انطباق با رویدادها تعیین می شود. در قرن حاضر که فشار روانی بر زندگی انسانها سایه افکنده است، توانایی کنترل هیجانات خود مهارت دارند، بهتر می­ توانند حالات هیجانی منفی را از طریق فعالیت های خوشایند جبران نمایند(سالووی ، 1997 به نقل ازخسرو جاوید، 1381). مطالعات انجام گرفته میزان شیوع اختلالات رفتاری در كودكان سنین مدرسه را بالا و در حدود 11 تا 25 درصد گزارش كرده اند.(آلمگویست[5] و همکاران، 1999). کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری دارای فراخنای توجه کوتاهی هستند، عزت نفس پایین تری دارند، در ارتباط با اعضای خانواده، اطرافیان و مردم مشکل دارند و به آسانی ناکام می­شوند.(ساسر، والر،[6] 2006).

یکی از عواملی که بر سازگاری فرد دراجتماع مؤثر است، عزّت نفس است. عزّت نفس یکی از عوامل تعیین کننده ی رفتار انسان به شمار می رود. در حقیقت، برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند تعیین کننده ی چگونگی برخورد آنها با مسائل مختلف است. فردی که عزّت نفس پایین دارد و برای خود ارزش و احترامی قایل نیست، ممکن است دچار انزوا، گوشه گیری و یا پرخاشگری ورفتارهای ضد اجتماعی شوند. آنها میتوانند به این باور رسیده باشند که در شرایط مختلف با هر نوع مهارتی که داشته باشند، وظایف خویش را به نحو احسن انجام دهند، به عبارت دیگرخود را با شرایط موقعیت های متفاوت اجتماعی سازگار نماید، این رفتار همان رضایت از زندگی است( بلاسکویچ و توماکا[7]، 2007). احساس رضایت از زندگی كه حوزه ای از روان شناسی مثبت نگر است. حوزه ای است که تلاش می­ کند ارزیابی های شناختی و عاطفی مردم از زندگیشان را مورد بررسی قرار دهد(آناس[8]، 1993از لاگلین و هیونبر[9]، 2001). پژوهش ها نیز نشان می دهد، کسانی که عزت نفس بالاتری دارند، از زندگی خود راضی ترند(کیتز[10]، 2007).

2-1- بیان مسأله

کودکان و نوجوانان قشر عمده ای از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. در هر جامعه سلامت کودکان و نوجوانان اهمیت ویژه ای دارد و توجه به بهداشت روانی آنان کمک می کند تا از نظر روانی و جسمی سالم بوده و نقش اجتماعی خود را بهتر ایفا کنند(کوشان[1]،2000 )

 مطالعات انجام شده در فرهنگ های مختلف نشان داده است درصد قابل توجهی از کودکان سنین مدرسه و قبل از مدرسه دچار مشکلات رفتاری هستند)هارلند،

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 ریجینولد، براگمان، ورلو، وانهوریک، ورهولست[2]، 2002). کودکان بی­سرپرست و بد سرپرست  که از عاطفه مادرانه و روابط صمیمی والدین محروم بوده ­اند غالبا از اختلالات عاطفی، نا­ایمنی، احساس وابستگی یا طرد، گروه گریزی یا گروه­ گرایی حاد رنج می­برند. و به طور جدی نیازمند ارتباط صمیمانه و عاطفی هستند، و به روش های فرافکن و ابزارهای توانبخشی که بروز مشکلات آنها را تسهیل سازد علاقه نشان می­دهد( نلسون، 2000). به طور کلی هنگامی اختلال رفتاری مطرح می شود که رفتار کودک مورد تایید والدین نباشد، در رفتار کودک رفتارهای برون فکنانه دیده می شود، رفتار نامناسب تکرار شده و تنبیه های خانواده برای حذف آن بی تاثیر باشد و کودک دچار بیماری روانی نباشد(شمس اسفندآباد، 1382).

روانشناسی جدید سعی داردتوجه خود را صرفا به مشکلات روانی معطوف نسازد و بیشتر به جنبه های مثبت زندگی تاکید کند. رضایت از زندگی[3] نیز یکی از مولفه های اساسی در شناخت کیفیت زندگی افراد می باشد. پژوهشهای انجام شده در زمینه رضایت از زندگی در بین نوجوانان نشان داده است که رضایت مندی و تلقی مثبت از زندگی در گروه سنتی نوجوانان یا دانش آموزان کاملا متفاوت از بزرگسالان است و پژوهش در این زمینه نیازمند لحاظ نمودن مولفه های ویژه آنان است.   افزایش تنش ها و مشکلات رفتاری، ناامیدی، اضطراب و افسردگی ازجمله آثار منفی نارضایتی از زندگی است که پیامدهایی همچون کاهش روحیه مشارکت جویی اجتماعی، تعاون و اعتماد اجتماعی خواهد داشت(کامرون[4]،2001). بر اساس یافته های عملی برآورد افراد از سلامت ذهنیشان به طور منظم از لحاظ میزان ارزش گذاری یا درجه اهمیتی که برای حیطه های متفاوت زندگی مثل شغل، سلامت، اوقات فراغت، تحصیل یا زندگی عاشقانه قائل هستند، تغییر میکند(اکرم خمسه،1390). .به علاوه فقط حیطه ها و زمینه های  ارزشمند، یعنی حیطه هایی که رضایتمندی کلی از زندگی را نشان داده اند بر قضاوت افراد درمورد رضایتمندی کلی از زندگی تأثیر میگذارد. حیطه ها یا زمینه هایی که مهم نیستند، بر رتبه بندی کلی از رضایت مندی تأثیری ندارند. رضایت از زندگی می تواند جز عوامل تاثیر گزار بر عزت نفس افراد باشد.

[1] Kooshan

[2] Harland, Reijneveld, Brugman, Verloove, Vanhorick, Verhulst.

[3] Life satisfaction

[4] Kameron

[5] Self esteem

[6] Bruce Kohen

[7] Merton & Lowinson

[1] Criminal

[2] Liau

[3] Mayer

[4] Salovey

[5] Almogvist

[6] Sausser & Waller

[7] Blascovich & Tomaka

[8] Annas

[9] Loughlin & Huebner

[10] Kates

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...