: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پیامدهای منفی زیادی را برای روسیه در حوزه های مختلفِ ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی به همراه داشت و علاوه بر این سبب تحولات گسترده ای در سه سطوح مختلف بین المللی، منطقه ی اوراسیا و همچنین اوضاع داخلی کشور روسیه شد. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظام بین الملل یک سر قطب خود را از دست داد و آن را به هژمون آمریکا واگذار کرد. بنابراین نظام دوقطبی تبدیل به یک قطب تبدیل شد و بازیگران زیادی در این بازی قدرت، متضرّر شدند. در سطح منطقه ای، کشورهای زیر سلطه ی شوروی نفس تازه ای کشیدند و برای نشان دادن استقلال و حاکمیت خود، درهای روابط تجاری و سیاسی را به روی کشورهای مختلف از جمله آمریکا گشودند اما معضلی که این کشورها با آن روبرو هستند، کشمش و درگیری های بین آمریکا و روسیه است. روسیه این جمهوری ها را حیات خلوت خود می پندارد و در صدد دستیابی به امپراتوری دوره ی شوروی است اما در مقابل پانزده کشور بازمانده، از سلطه ی روسیه واهمه دارند بدین سان برای جلوگیری از این سلطه گری، تدابیر زیادی را اندیشیده اند. تبیین مسئله: نظام بین الملل عرصه ی روابط و تعامل است،گاه این روابط با صلح و آرامش و گاه با تعارض و کشمکش همراه است. در این راستا کشورها برای تعریف و شناساندن خود در عرصه ی بین المللی به ایدئولوژی ها و رویکردهایی متوصل می شوند که می تواند سبب ارتقا یا تنزل جایگاه آنها گردد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نقطه ی عطفی برای تغییر ماهیت نظام بین الملل – از دوقطبی به تک قطبی- وهمچنین تقلای کشور روسیه در تعریف هویت از دست رفته ی خود بود که مقدمات ورود مباحث و رویکردهای جدید به عرصه ی بین الملل را فراهم آورد. روسیه در جستجوی هویت از دست رفته ی خویش به این واقعیت دست یافت که سیاست آتلانتیک گرایی و دنباله روی از تک قطب نه تنها دردی از آن دوا نکرد بلکه سبب انحطاط و سرخوردگی هر چه بیشتر آن در سطح داخلی و خارجی نیز شد؛ بنابراین با روی کار آمدن پوتین نقطه ی عطف دیگری در سیاست خارجی روسیه مطرح شد که با افزایش قیمت نفت و مدیریت استراتژیک پوتین، اوضاع اقتصادی روسیه بهبود یافت. اما سیاست و نگرش اتخاذ شده در روسیه، ناشی از اعتماد به نفسی بود که کسب کرده بود، این امر نه تنها قدرت مانور روسی خرید اینترنتی فایل متن کامل : ه را در سطح منطقه افزایش داد بلکه زمینه های روبرو شدن با آمریکا و به چالش کشیدن نظام تک قطبی را نیز به دست داد. بنابراین اتخاذ رویکرد اوراسیاگرایی از سال 2000 میلادی سبب جلب توجه روسیه به کشورهای حوزه ی آسیای مرکزی و قفقاز شده است و در مقابل، نه تنها اینکه از تک قطب دنباله روی نمی کند بلکه آن را به چالش نیز می کشاند و با ابزاری همچون انرژی و تشکیل اتحادیه ها، با قدرت از مرزهای سیاسی و امنیتی خود دفاع می کند. از سوی دیگر رویکرد اوراسیاگرایی روحیه ی تهاجمی را در روسیه افزایش داده است؛ لذا، پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد رئالیسم تهاجمی به واکاوی نقش و تأثیرات نگرش اوراسیاگرایی در سیاست خارجی روسیه می پردازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...