قرن چهارم هجری، دوره­ بسیار آشکاری از زندگی عرب و مسلمانان در تمامی جوانب از جمله ادبیات داستانی می­باشد. و تأثیر دولت آل بویه در آن بسیار زیاد بوده است؛ چرا که آن­ها رابطه­ محکمی را بین تاریخ خود و تاریخ خلافت عباسی پیوند زدند که هیچ دولت دیگری در آن عصر، چنین پیوندی نداشت.

در اواخر قرن چهارم هجری در زبان عربی از متفرّعات فنّ قصص، فنّ نویی به وجود آمد كه بر آن نام «مقامات» نهادند. مقامات، به طور کلی از انواع داستان­های کهن می­باشد که با نثر مصنوع آمیخته با شعر در مورد یک قهرمانی است که به صورت ناشناس در داستان ظاهر می­ شود، حوادثی به وجود می­آورد و همین­که در پایان داستان شناخته می­ شود، ناپدید می­­گردد تا آن­که دوباره در هیبتی دیگر، در مقامه بعدی آشکار می­ شود (شمیسا، 1373، 207). لذا مقامات را می­توان مجموعه ­ای از داستان­های مجزّا دانست که دارای وحدت موضوع می­باشند. این فن با داستان­نویسی و افسانه­پردازی از بعضی جهات مشابه و از پاره­ای جهات مغایر بود.

مقامات بلافاصله پس از ابتكار و ابداع در زبان عربی، شهرتی تمام یافت و پیروان بسیار پیدا كرد و علّت آن این بود كه در نثر عربی در این عهد، میل به تكلف در صنعت لفظی، شدّت یافته بود و ایجاد فنّ مقامات، راه را برای نویسندگان متصنّع هموار می­كرد. نیز به نظر می­رسد كه استغاثه­های مسجّع گدایان، برای ظهور سبك مخصوصی كه «بدیع الزّمان همدانی» در مقامات خود به وجود آورد بسیار مؤثّر بوده است. (ابراهیمی حریری، 1364، 8)

بینامتنیت )تناص) یک اصطلاح ادبی است كه نخستین بار در زبان فرانسوی و در آثار اولیه ژولیا کریستوا، در اواسط تا اواخر دهه­ شصت مطرح شد.

باید بدانیم که متون، در تشکیل یک متن دخیل­اند و این گفته به مثابه­ی معیارها و مقایسه­هایی نمی ­باشد که شخص نویسنده برای تألیف متون جدید و خاص، چاره­ای جز این نداشته باشد که به این تبعیت و پیروی کردن روی بیاورد؛ بلکه ماده­ اولیه­ا­ی که در تولید متون جدید به کار می­گیرد بر اساس نقشه­ا­ی است که آن را در ذهن و وجود خود ترسیم نموده است. (اکبری، 1380، 6)

کتاب مقامات حریری در زمره­ی بهترین آثاری است که به زبان عربی و در قالب نثر نگاشته شده است. این کتاب شامل پنجاه مقامه و به صورت داستان می­باشد که راوی آن حارث بن همام و قهرمان آن ابوزید سروجی است.

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 

با توجه به اینکه در خصوص بینامتنیت قرآنی در مقامات حریری سخن چندانی به میان نیامده است، در این تحقیق بدین مطالب پرداخته شد. در فصل اول به کلیات تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم راجع به زندگی و ادب حریری، مختصری سخن گفته شد. در فصل سوم به مقامه و سیر تاریخی آن و نکاتی در این باره پرداخته شد. در ادامه­ همین فصل درباره بینامتنیت نیز سخن به میان آمد. در فصل چهارم چگونگی تأثیر متن غایب (قرآن کریم) بر متن حاضر (مقامات حریری) از چهار منظر: تأثیر مفردات و الفاظ قرآنی، تأثیر آیات یا قسمتی از آن، تأثیر مفاهیم قرآنی، تأثیر الفاظ و مفاهیم مورد بررسی قرار می­گیرد. و در پایان، در فصل پنجم نتیجه بحث و بررسی گنجانده شده است.

  • بیان مسأله

اصطلاح تناص یا بینامتنیت[1]، که از آن به ارتباط متون نیز تعبیر می­ شود، از دیر­باز آبشخور بسیاری از پژوهشگران معاصر و گذشته بوده است. ژولیا کریستوا[2] بنیانگذار این نظریه است و انسان­های مانند عبدالعزیز گرگانی تا محمد بنیس مغربی همه اینان دستی در این مبحث داشته اند. (حسینی، 1386، 58)

اصطلاح بینامتنیت یک اصطلاح ادبی است كه نخستین بار در زبان فرانسوی و در آثار اولیه ژولیا کریستوا، در اواسط تا اواخر دهه­ شصت مطرح شد. کریستوا، در مقالاتی چون «متن در بند» و «واژه مکالمه، رمان» آثار نظریه پرداز ادیب روسی، میخائیل باختین[3] را به دنیای فرانسوی معرفی می­ کند. (آلن، 1380، 24)

همه گفته­ها وابسته به دیگر گفته­ها یا خطاب­کننده به آن­ها هستند. هیچ گفته­ای یکتا و واحد نیست. همه گفته­ها از ره­گذر دیگر آواهای رقیب و متعارض مطرح می­شوند همان­گونه که باختین می­نویسد.  (همان، 41)

اصطلاح بینامتنی زمانی به کار می­رود که در خوانش یک متن به سایر متون و نوشته­ها توجه شود و مشابهت­ها و مغایرت­های میان آن­ها کشف گردد. بر اساس این نظریه، هر متنی برخاسته و شکل گرفته از متون پیشینیان است. بر پایه­ اصل اساسی بینامتنیت هیچ متنی بدون پیش­متن نیست و همواره متن­ها بر پایه­ های متن­های گذشته بنا می­شوند. (ناطق مطلق، 1383، 33)

متون، در واقع متشکل از همان چیزی هستند که نظریه­پردازان اکنون آن را بینامتنیت می­نامند. نظریه­پردازان، مدعی آنند که عمل خوانش، ما را به شبکه­­ای از روابط متنی وارد می­ کند. تأویل یک متن، کشف­کردن معنا یا معانی آن، در واقع ردیابی همان روابط است؛ بنابراین خوانش، به صورت یک فرایند حرکت میان متون در می­آید. معنا نیز به چیزی بدل می­ شود که میان یک متن و همه متون مورد اشاره و مرتبط با آن متن، موجودیت می­یابد و این برون رفت از متن مستقل، و ورود به شبکه­­ای از روابط متنی است؛ متن به بینامتن بدل می­ شود. (آلن، 1380، 5)

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...