: بیماری مرحله ی انتهایی کلیه و همودیالیز با طیف وسیعی از مشکلات جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی کیفیت زندگی بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد.

اهداف: این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی و عوامل فردی، جسمی و مرتبط با درمان موثر بر آن در مراجعین مراکز همودیالیز وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شده است.

روش کار:  این مطالعه مقطعی-تحلیلی بر روی 241 بیمار در 12 مرکز دیالیز گیلان با روش تصادفی سیستمیک از میان بیماران بزرگسال با سابقه حداقل 3 ماه دیالیز ، با سواد، دسترسی عروق با فیستول و فقدان هرگونه بیمارای روانی یا جسمی نیازمند بستری انجام شده است. داده ها با بهره گرفتن از  پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران کلیوی ویرایش فارسی(KDQOL-SF با امتیاز بندی از 100-0/ نمرات بالاتر نشانگر کیفیت زندگی بهتر) و پرسشنامه های پژوهشگر ساخت در زمینه عوامل فردی، جسمی( به انضمام شاخص بیماری های همراه چارلسون) و عوامل مرتبط با درمان گردآوری شدند. در پایان نمرات KDQOL-SF از  8 زیر مقیاس(SF-36) به دو حیطه ی خلاصه ی اجزاء جسمی(PCS) و روانی(MCS) تقسیم شدند و 11 زیر مقیاس بیماری کلیوی در حیطه ی خلاصه ی اجزاء کلیوی(MCS) طبقه بندی شد. ارتباط بین عوامل مرتبط با PCS، MCS، KDCS و کل KDQOL-SF با بهره گرفتن از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند..

یافته ها: یافته های تحقیق نشانگر کمترین میانگین و انحراف معیار در زیر مقیاس وضعیت شغلی(90/2±10/19) و ضعیف تر بودن کیفیت زندگی در حیطه PCS (94/1±99/46) نسبت به دو حیطه MCS و KDCS بود. در کل نمره  کیفیت زندگی نمونه ها برابر 33/13±00/54 ارزیابی شد. آزمونهای آماری ارتباط معنی داری را بین KDQOL-SF و جنسیت زن (0001/0>P)، سن بالا (002/0>P)، تحصیلات پایین تر(0001/0>P)، بیکاری (0001/0>P)، سرپرست خانواده نبودن (003/0>P)، سکونت در خارج شهر (043/0>P)، بدون سابقه پیوند کلیه (038/0>P) و مراکز دیالیز (019/0>P) در عوامل فردی؛  نمرات بالاتر شاخص چارلسون (0001/0>P) و سطوح پایین هموگلوبین (011/0>P) و هماتوکریت (042/0>P) در عوامل جسمی نشان داد. در نهایت آزمون رگرسیون نشان داد که جنس زن، بیکار بودن و نمرات بالاتر شاخص بیماریهای چارلسون پیش بینی­کننده های کیفیت زندگی پایین در بیماران همودیالیزی بودند.

نتیجه گیری نهایی: ارتباط کیفیت زندگی پایین تر در بیماران همودیالیزی با عوامل قابل پی گیری و کنترل شونده، نیاز به تمرکز بیشتر بر حمایت اجتماعی و مداخلات پزشکی برای بهبود کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی را برجسته می سازد.

زمینه ی پژوهش

ابتلا به بیماری که یکی از مهمترین موانع سلامتی است با قطع عملکردهای حیاتی بدن منجر به دور شدن فرد از وضعیت سلامتی می گردد(1). در بین بیماری­ها، بیماریهای مزمن، که به دلیل گسترش روش های درمانی و کاهش میرایی بیماریها، دارای شیوعی فراینده در جهان هستند، با فرایندی طولانی ضرورتاً بیماران را نیازمند مراقبت، سرپرستی و بازتوانی می سازند(2). بیماری مزمن کلیوی (CKD)[1] نیز در میان بیماریهای مزمن، از جمله مشکلات عمده­ای است که بیشتر دستگاه های بدن را تحت تاثیر اورمی ناشی از بیماری قرار می دهد(3). شیوع فزاینده­ی این بیماری گواهی بر اهمیت آن در سلامت و بهداشت جامعه است. چنانکه طبق آمارها این بیماری 8/16% از جمعیت با سن20 سال و بالاتر در ایالت متحده­ی آمریکا را مبتلا ساخته است(4) و پیش بینی می شود که شاهد افزایش 44 درصدی شیوع این بیماری در تمامی گروه های سنی تا سال 2015 در سطح جهان خواهیم بود(5). طبق گزارش­های موجود، شیوع این بیماری در ایران نیز در حال افزایش است. به گونه ای که در سال 1387 جمعیت بیماران دچار نارسایی کلیه در ایران 320 هزار نفر بوده است. و طبق پیش بینی های به عمل آمده این میزان در سال 1390 حدود 400 هزار نفر اعلام شده است(6). استان گیلان نیز با تعداد فزاینده ای از بیماران کلیوی روبرو است. بطوریکه در سال 1391 آمار آن 3000 نفراعلام شده است(7).

پیشرفتهای اخیر در علم پزشکی و امکان پیوند کلیه دریچه امیدی را بروی این بیماران گشوده است. اما تمامی این بیماران قادر به دریافت پیوند نمی باشند(3) بنابراین بسیاری بدلیل شرایط منع استفاده از پیوند کلیه، الزام به انتظار برای پیوند و به دلیل رد پیوند انجام شده نیازمند استفاده از دیالیز برای نجات زندگی شان می باشند(4). بدین علت امروزه حدود 90 درصد مبتلایان به این بیماری تحت درمان با همودیالیز قرار دارند(8). استان گیلان نیز با روند رو به افزایش بیماران تحت همودیالیز مواجه می باشد. به گونه ای که طبق آمار گردآوری شده توسط پژوهشگر تعداد بیماران تحت همودیالیز استان گیلان از 502 بیمار در 11 مرکز در سال 1385 به 807 بیمار (با افزایش 60درصدی) در13 مرکز در سال 1390 افزایش یافته است. و بر اساس آخرین آمار منتشر شده از تعداد بیماران تحت همودیالیز در سال 1391 این مقدار به 924 نفر رسیده است(9).

توجه به این نکته ضروری است که همودیالیز قادر به درمان بیماری و جبران تمامی عملکردهای متابولیکی یا اندوکرینی کلیه نمی باشد و فقط می تواند بروز و شدت برخی از علایم بیماری را بکاهد و از مرگ مبتلایان به بیماری مزمن کلیوی پیشگیری کند، (3). از اینرو بیمار تحت درمان با دیالیز، بدلیل عدم امکان دفع تمامی فراورده های سمی و تداوم اختلال در اعمال داخلی کلیه، مشکلات خاصی را به طور دائمی تجربه می کنند(10).

بنابراین شناخت کیفیت زندگی و ابعاد آن و عواملی که بر آن تاثیر می گذارند جهت ارائه مراقبت به بیماران دیالیزی ضروری است(5). بدین خاطر، امروزه ارزیابی کیفیت

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 زندگی این بیماران بطور گسترده ای وارد حیطه ی تحقیق شده و تمرکز ویژه ای بر روی جمعیت تحت همودیالیز دارد(29) .

از آنجائیکه کیفیت زندگی معیار مهمی است كه اثر بخشی مراقبت ها ی بهداشتی، سطح سلامتی و حس خوب زیستن را نشان داده و پیش بینی وقوع مرگ و میر و میزان بستری بیمار در بیمارستان را میسر می سازد(6). یکی از اهداف نخست دسترسی به” مردم سالم 2020″، ارزیابی کیفیت زندگی و تعیین و شناسایی عوامل مشارکت کننده در کیفیت زندگی و حس خوب زیستن این بیماران تعیین شده است(30). همانگونه که ذکر شد بیماری مزمن کلیوی جنبه های مختلفی از زندگی بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین  کیفیت زندگی آنها نیز باید با دیدگاهی چند جانبه ارزیابی شود. در مطالعات مختلف انجام گرفته بر روی این بیماران ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی از جمله شایعترین ابعاد مورد توجه بوده اند(31)

البته کیفیت زندگی می تواند تحت تاثیر متغیرهای دموگرافیک، اجتماعی و بیماریها  قرار گیرد(6). عوامل دموگرافیکی چون سن، جنسیت، سطح تحصیلات(5،14،16)، وضعیت تاهل(5، 12، 32، 33)، درآمد(5، 16)،محل اقامت(16، 34)،وضعیت اجتماعی- اقتصادی(16، 32)، و همچنین علت اولیه ابتلا به بیماری(16، 33) و شاخص توده بدنی(BMI)[3]( 15، 32، 33) نیز بر کیفیت زندگی بیماران کلیوی موثر می باشند. همچنین برخی عوامل دیگر همچون بیماری های همراه(35، 32، 30)، وضعیت تغذیه(36،37)، پارامترهای آزمایشگاهی چون سطح هموگلوبین(36، 37)،هموتوکریت(38) نیز از جمله موارد تاثیر گذار بر کیفیت زندگی بیماران معرفی شده اند(33). تظاهرات مرتبط با بیماری، عوارض جانبی درمان نیز از دیگر عوامل متعدد تاثیر گذار بر کیفیت زندگی مبتلایان به بیماریهای مزمن می باشند(5) علاوه بر آن عواملی مانند سن شروع دیالیز(39)، طول مدت دیالیز(16، 32)، دفعات دیالیز(5، 37، 40)، در دسته عوامل مرتبط با درمان دیالیز نیز از موارد تاثیر گذار بر کیفیت زندگی بیماران شناخته شده اند(33).

با توجه به اهمیت مفهوم کیفیت زندگی و لزوم شناسایی عوامل مرتبط با آن، مطالعات بسیاری در این زمینه انجام شده و یا در دست انجام هستند. اما نتایج متناقضی بین یافته های مطالعات مختلف موجود دیده می شود. برای مثال در بررسی چیانگ[4] و همکارانش در سال 2004 کیفیت زندگی بطور معنی داری در بین مردان همودیالیزی بالاتر از زنان بود(33) در حالیکه در مطالعه هسیه[5] و همکارانش، تل[6] و همکارش و لوپز[7] و همکارانش بیماران مرد تحت همودیالیز نسبت به زنان کیفیت زندگی پایین تری داشتند(15، 14، 34)، همچنین مطالعات انجام شده بر روی بیماران تحت همودیالیز با نتایج مختلفی در رابطه با تاهل همراه بوده اند. برای مثال در مطالعه ی پزشکی و همکارانش و تل و همکارش افراد متاهل نسبت به مجرد کیفیت زندگی بالاتری داشتند(5،14)، در حالی که نمونه های مجرد در مطالعه ی آکارای کیفیت زندگی بالاتری نسبت به متاهلین داشتند(12). در مطالعه ی دیگری که از داده های بین المللی بزرگتری استفاده کرده بود بیماران متاهل در حیطه های عملکرد جنسی و تاثیر بیماری بر زندگی روزانه(که بخشی از آن مربوط به عملکرد جنسی است)، کیفیت زندگی پایین تری را نشان دادند(34). درحالی که در برخی مطالعات ارتباطی بین کیفیت زندگی و تاهل توسط پژوهشگران  گزارش نشده است(41). در بررسی تاثیر سن بر کیفیت زندگی، که به دلیل رو به رشد بودن سن بیماران تحت همودیالیز یک نکته ی بحرانی محسوب می شود، نیز نتایج مطالعات همواره متناقض بوده اند. برای مثال برخی مطالعات کیفیت زندگی بیماران مسن را پایینتر از بیماران جوانتر(18،42) و برخی بالاتر(43) یافته اند. حتی در برخی مطالعات بین سن بیماران تحت همودیالیز و کیفیت زندگی ارتباط معنی داری گزارش نشده است(41). این اختلاف نتایج نه تنها در عوامل فردی و دموگرافیکی، بلکه در بسیاری عوامل دیگر همچون عوامل مرتبط با درمان بیماران تحت همودیالیز و حتی نتایج حاصل از تاثیر برخی عوامل فیزیولوژیکی و پارامتر های آزمایشگاهی نیز دیده می شود. برای مثال در نتایج مطالعه ی هسیه و همکارانش تفاوت معنی داری بین کیفیت زندگی ، متغییرهای بیوشیمیایی و کفایت دیالیز وجود نداشت(15) که نتایج این مطالعه با نتایج مطالعه ی ون ماو[8] که بین داده ­های آزمایشگاهی، کفایت دیالیز و کیفیت زندگی ارتباط معنی داری را گزارش کرد متناقض بود(39).

با توجه به موارد فوق و منحصر به فرد بودن کیفیت زندگی در بین اقوام(32) و مناطق (23) و حتی مراکز درمانی مختلف (16) و بدلیل تاثیر پذیری کیفیت زندگی از محیط، فرهنگ و جغرافیای زندگی یک فرد(16)، شناسایی کیفیت زندگی بیماران هر منطقه و عوامل تاثیر گذار آن می تواند به مداخلات پیشگیرانه مستقیم و زود هنگام برای بهبود برآیندهای بیماران همودیالیزی کمک شایانی نماید(34).

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...