عامل دیگر که در بروز رفتارهای پرخطر ترافیکی تصادفات و معضلات ترافیکی نقش دارند می‌توان به توانایی افراد در درک خطر اشاره کرد. توانایی درک خطر یک مهارت شناختی است و به طور کلی تحول آن وابسته به تحول شناخت است. اهمیت و ظرفیت شناختی و توانایی بازداری توجه از انحراف به عامل های نامربوط و حواس پرت کننده برای رشد مهارت درک خطر افراد در مطالعات طبیبی و ففر[۵] (۲۰۰۳ ،۲۰۰۷) مورد تأیید قرار گرفت. درک خطرات اشاره به توانایی راننده به درک و بازشناسی خطر در حال ظهور در خیابان دارد که راننده را مجبور می‌کند سرعت یا جهت حرکتش را تغییر دهد. توانایی درک خطر مستلزم توانایی، وارسی و درک موقعیت بالقوه خطرناک در لحظه و توانایی پیش‌بینی ترافیکی است؛ اینکه چگونه موقعیت ترافیکی تغییر می‌یابد (مسون، ۲۰۰۳). در ابتدای یادگیری رانندگی در افراد مبتدی نسبت به باتجربه‌ها از لحاظ توانایی در درک خطر ضعیف هستند، درک خطر را می توان آموزش داد و به طور معکوسی با میزان تصادف در ارتباط است.

 

با توجه به نتایج تحقیقات که تجربه، توانایی درک خطر و نگرش نسبت به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی بر بروز رفتارهای پرخطر ترافیکی اثر می‌گذارد دو سوال در پژوهش حاضر مطرح شد؟ سوال اول: آیا رفتارهای پرخطر ترافیکی، درک خطرات ترافیکی و نگرش در دو گروه رانندگان مبتدی و باتجربه متفاوت است؟ سوال دوم پژوهش: آیا آموزش موجب افزایش درک خطر، بهبود نگرش به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و کاهش میزان رفتار پرخطر ترافیکی در رانندگان مبتدی می شود؟

 

ضرورت و اهمیت پژوهش

 

تصادفات ترافیکی یکی از معضلاتی است که اکثر کشورهای دنیا بدان گرفتارند و هر ساله میزان زیادی از مرگ و میرها به علت این تصادفات ایجاد می شود و گاه اثرات جبران ناپذیری را به بار می آورد. این در حالی است که بسیاری از این معضلات با آموزش و ایجاد نگرش صحیح در افراد نسبت به پدیده ی رانندگی را می توان کاهش داد. یکی از گروه‌هایی که وظیفه خطیر این آموزش و سبب شناسی آن را بر عهده دارند روانشناسان هستند.

 

اضطراب مسافرت، افسردگی، اضطراب کلی، اختلالات خواب، ترس مرتبط با تصادف، عصبانیت و رفتارهای پرخاشگرانه هیجانی از پیامدهای گزارش شده در افراد بعد از تصادفات ترافیکی می‌باشد (الیس و همکاران[۶]، ۱۹۹۸). ‌آسیب‌های ترافیکی نه تنها بر فرد آسیب دیده بلکه بر خانواده او نیز اثرات فیزیکی و روانشناختی به همراه دارد (اورشن و همکاران، ۲۰۰۹). در پژوهش بریانت و همکاران[۷](۲۰۰۴) مشاهده شد که نشانه های اختلال استرس پس از سانحه در ۸۴ درصد مادران و افزایش سطح برانگیختگی به همراه تجربه دوباره سانحه در ۸۱ درصد از موارد وجود داشت. سه چهارم مادران احساس ترس شدیدی را تجربه می‌کردند و نیمی از آن ها می­ترسند که کودکانشان ممکن است شدیداًً آسیب دیده باشند و یا کشته شده باشند.

‌بنابرین‏ بررسی این که چه عوامل انسانی بر بروز رفتارهای پرخطر رانندگی و احتمالاً تصادف تاثیر گذارند از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همچنین، در ایران خلاء تحقیقاتی در زمینه مقایسه ادراک خطر، رفتار پرخطر رانندگی و نگرش در افراد مبتدی و باتجربه و ارائه آموزش­­های مبتنی بر رویکردهای روانشناختی به رانندگان مبتدی وجود دارد.

 

اهداف پژوهش

 

هدف کلی:

 

ارزیابی رفتارهای پرخطر ترافیکی، توانایی درک خطرات ترافیکی و نگرش در دو گروه رانندگان مبتدی و با تجربه و بررسی اثربخشی آموزشی بر درک خطر، نگرش و رفتارهای پر خطر ترافیکی رانندگان مبتدی.

 

فرضیه های پژوهش

 

میزان رفتارهای پرخطر رانندگی در رانندگان مبتدی و باتجربه به طور معناداری متفاوت است.

 

میزان درک خطرات رانندگی در رانندگان مبتدی به طور معناداری کمتر از رانندگان باتجربه است.

 

میزان نگرش مثبت به رعایت قوانین رانندگی در رانندگان مبتدی نسبت به باتجربه به طور معناداری کمتر است.

 

میزان رفتار پرخطر ترافیکی در گروه آزمایش پس از ارائه آموزش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کمتر است.

 

میزان درک خطرات ترافیکی در گروه آزمایش پس از ارائه آموزش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر است.

 

میزان نگرش مثبت در گروه آزمایش پس از ارائه آموزش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر است.

 

تعاریف نظری و عملی متغیرها

 

تعاریف نظری

 

درک خطر: درک خطر قضاوت ذهنی است که فرد ‌در مورد ویژگی‌ها و شدت یک خطر انجام می‌دهد (هورسویل[۸] و مک­کنا[۹]، ۱۹۹۹).

 

نگرش: یک گرایش روانشناسی می‌باشد که به وسیله ارزیابی یک رفتار ویژه با درجه‌ای از طرفداری کردن یا طرفداری نکردن مشخص می‌شود. شامل مؤلفه‌ های زیر می شود (آیزن، ۱۹۹۱، ۱۹۸۸).

 

عقاید رفتاری: نتایج درک شده از یک رفتار می‌باشد.

 

ارزیابی نتایج: ارزیابی نتایج درک شده از یک رفتار می‌باشد.

 

هنجارهای انتزاعی: فشار اجتماعی درک شده برای انجام دادن یا ندادن یک رفتار مشخص می‌باشد.

 

عقاید هنجاری: درک ترجیهات اشخاصی می‌باشد که برای فرد مهم هستند مبنی بر اینکه آیا شخص باید رفتار مورد نظر را انجام دهد.

 

انگیزه برای تطابق: اندازه ای که یک فرد احساس می‌کند تمایل دارد تا رفتارش را با انواع مختلف فشار اجتماعی تطبیق کند.

 

کنترل رفتاری درک شده: درک درباره اینکه چقدر انجام دادن یک رفتار آسان یا مشکل می‌باشد.

 

عقاید کنترلی: عقیده درباره اینکه احتمال دارد که شخص منابع و فرصتهایی در اختیار داشته باشد

 

که به نظر می‌رسد برای انجام دادن آن رفتار لازم می‌باشد.

 

قصد: انگیزه شخص در حسی از برنامه آگاهانه اش می‌باشد که کوشش می‌کند تا یک رفتار را انجام دهد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...